رساله ای فسوسیان نگاه میکنیم، فصل پنجام و آیه هفتهام. از این جهت بی فهم مباشید، بلکه بفهمید که اراده خداوند چیست. موضوع که میخوایم بهش فکر کنیم اینی که فهمیدن اراده خداوند برای زندگیمون. میخواییم بدونیم اراده خداوند چه هست. در ابتدای سال نوی هستیم و این آیه برای ما بسیار مناسبه آیه پونزده جنین میکنیم پس مراقب باشید که چگونه به دقیق رفتار نمایید نه چون نادانان بلکه چون حکیمان و بعد آیه یفده از این جهد بیفهم نباشید بلکه بفهمید که اراده ی قداون چیست در آیه یفده میگه بیفهم و یا نادان نباشید جاهد نباشید این واجه یونانی هست میشه ترجیمه اشکال بدون فکر بیعقل هنچیکه پولوس رسول در نظر داره اینه که ما زندگیمونو شروع میکنیم اونمان یک مسیحی بدون اینکه فکر کنیم بدون اینکه وقت بذاریم و فکر کنیم در مورد تصمیم هایی که میگیریم در مورد اتا کلام که از همون خارج میشه و این ما روز شروع میکنیم به شکل اوتوماتیک حواسمون نیست چه میگیم تصمیم میگیریم این کار وایا اون کار را انجام بدیم وایا کلامی از آنون خارج میشه بنامه هایی که میریزیم این کارها را انجام میدیم و زندگیمون خیلی شلوغه و فرصت نداریم تعمل کنیم و فکر کنیم و ببینیم به چه حلت این کار را انجام میدیم این تمایل به شکل طبیعی در همه ما هست ما صبح بیدار میشیم و زندگی شروع میشیم بدون فکر و در این شرایط هست که رسول راسین خداوند به ما چونین میگه بیفهم ما باشید نادان و جاهل نباشید کسانی باشید که فکر نمی کنن یرا به عنوان یک مسیحی شما در یک نبرد روحانی هستید شیاطین سقود کرده دور تا دور شما رو گرفتن و هدف چونینی که شما رو به زمین بزنن عدفشون اینه که شما رو به عنوان یک مسیحی باعث میشن که کارهای احمقانه انجام بدید، اشتباه کنید، حرف بلی از ذهنو تون در میاد، خطا کنید، هر روزه شما به عنوان یک مسیحی مثل یک سرباس هستی که در جایی حرکت می کنه و نمی دونه اون زمین مینگزاری شده و دشمن در کجا مخفی شده باید گوشتون براقب باشه به هر حرکتی به هر صدایی دیر زندگی مسیحی بسیار جدیه و ما نمی تونیم همینجوری صبح بیدار بشیم و شروع کنیم به زندگی کردن به شکل عادی گویی ما مسیحی نیستیم. نه فقط اون نیروه ها اصلا تا ما رو به زمین بزنن و از خدابند دور کنن و باسه بی حرمتی نام مسیحی بشن، بلکه کارهایی هست که به عنوان یک مسیحی ما باید انجام بدیم. ما ایک وظایف دینی داریم به عنوان مسیحی. فرزندانی داریم باید اونها رو بزرگ کنیم. دیگرانی هستن که مراقب زندگی ما هستن و هر کاری نیاز داره به میزانی از فکر کردن و تعمل شما صبح بیدار میشید باید هدفی داشته باشید برنامهی داشته باشید تصمیماتی بگیری که من این کارو انجام نمیدم فلان کارو نخواهم کرد وقتی که پولوس میگه بیفهم باشید منظورش اینه نه چون نادانان بلکه چون حکیمان فکر کنید بلکه بفهمید که اراده خداونچیست و در آیه پونزه میگه پس مراقب باشید که چگونه به دقیقت رفتار نمایید. یعنی مثل اون سربازی که روی خط اول جنگ هست دور تا دورش رو به دقیقت نگاه کنه بسیار مراقب باشه همچنان که پیش میره دور تا دور خود رو مراقب باش نگاه کن و هر شرایطی هستیم و هر کجا که میرید به عنوان یک مسیحی اون شرایط رو به دقیقه در نظر بگیرید. حرف شما، رفتار شما بسیار اهمیت داره. پس مراقب باشید که چگونه به دقیقت رفتار نمایید. نه چون نادانان، بلکه چون حکیمان. این آی پونزه هست. چنان که گفتیم این یک نبرده. نبرد برای مقدس بودن. نبرد برای این که مثل یک مسیحی زندگی کنیم. اون ایمان خود رو که به ما عطا شده، حفظ کنیم و نگاهمون به خدا و نیسای مسیحی باشه. در هر شرایطی، در هر موقعیت سختی. حالا چه با یک دعای کتاه باشه وقتی که میخوایت سفر خودشو شروع کنید، میخوایت از خونه بیرون بیاید، وقتی که میخوایت با دیگران آجبه مسیح صحبت کنید، یه دعای کتاهای قبلش انجام بدید، قبل از این که هر کاری رو ما انجام بدید، باید دعا کنید، باید تعمل کنید، این نبردی هست برای ایمان ما. فما مسیحیان چقدر جاهد در این نبر شکست می خورید. به عنوان مثال یک مشکلی پیش میاد، یک آزمونی پیش میاد، یک سختی پیش میاد و بلا فاصله ما اکسال عمل بدی انجام می دیم. در صورتی که باعثی اعتمادون به خداوند باشه. زیرا زندگی ما مسیحیان زندگی دعا هست. و شوی گذاری خدابند ایسار مسیحی رو در هر شرایطی شو کنیم نگاه مومو باشید در طول روز نفقط در ابتدای روز نفقط در روزی اکشنبه در کلیسه بلکه در هر شرایطی دعا کنیم شوی گذار باشیم به خاطر رحمتش به خاطر نیکیش به خاطر نجاتش که ما مسیحیان رو نجات داد و در فکر باشیم که ما سرباز هستیم و خادمان مسیح هستیم و چه کاری میتونیم در نام او انجام دهیم بلاوه زندگی ایک مسیحی زندگی فردی هست در رابطه با خدای زنده. نه فقط وقتی که ما دعا میکنیم، بلکه محبت خود رو در طول روز به او بیان میکنیم. وقتی که نیاز به کمک داریم، نگاه همون به سویز در طول روز مرتب، هر فرصتی که پیش میاد دعا کنیم. خداونده ایسای مسیح تو رو شکر میکنم. برای نجادت، برای گذینش من، برای پاسخ به دعا کمکم کن برای مقدس بودن، برای خدمت به تو، فیض عطا کن. پس زندگی مسیحی اینه، مشارکت، ایمان، ستایه، شرکزاری، خدمت، مشارکت با خدای زنده، این ها مسایلی هست که باید در طول روز در ذهن ما باشیم مداوم. و پلوس نگه بیفهم نباشید. فکر کنین، زندگی مسیحی این هست. شما از اون زندگی گذشته بادل بازخرید شدید. فکر کنین، نادان نباشید. پس مراقب باشید که چگونه به دقیقت رفتار نمایید. به دورتا دورتون نگاه کنید. چه کسی نیاز به کمک داره. کمکش کنید. نه چون نادانان بلکه چون حکیمان. ذهنتون روشن باشید. برنامه داشته باشید. هر چیزی رو در اون زمینش به درستی ببینید. البته کسی ممکنه شکایت کنه و بگه شما این رو خیلی پیچیده میسازی برای من. چگونه مثل یک مسیحی من میتونم از این دستورال عملها پیروی کنم و دائم به این شکل فکر کنم. نه فقط این ضروری نیست بلکه بسیار پیچیده است. نه دوست عزیز این پیچیده نیست. بذارید یک تشمیح بسیار ساده انجام بدم. بالبته من نمیخوام کسی رو نراحت کنم و اون رو احمق فرض کنم. یک مثال بسیار ساده. اکثر شما رانندگی میکنید. اما برای چند لحظه فکر کنید قبل از این که شما پشت فرمان بنشینید. وقتی که نوجوان بودید هنوز رانندگی ولد نبودید. در اون زمان شما اعتمادتون بسیار سخت بود. شما وقتی که پشت فرمون نشستید، البته این تجربه همه نیست بلد که اکثر ما اولین بار که وقتی که پشت فرمون می نیشینیم بدن ما عرق می کنه و باید پا من روی کلاچ باشه نمی دونم دنده را به موقع عوض کنیم و نمی دونم به چراق راه نمایی نگاه کنیم به غیره نگاه کنیم و این خیلی سخت بود چگونه من ممکنه بتونم ماشین رو برونم اما به تدریج، همچنون که یاد گرفتی، شاید تصادفی شد و ترس شما بیشتر شد. ویا اتفاقی افتاد و شما ترستون بیشتر شد. اعتمادونو از بین رفت. ویا ماشون وسط خیابون خاموش شد و آبروی شما ریخته شد. و با آخاتون گفتید من هرگز نمیتونم راننده خوبی بشم. اما با گذر زمان و با تجربه اونها گذرشد. و بعد از شهاد مدتی شما که به این نامه خود رو گرفتید و رانندگی رو شروع کردید و فراموش کردید در گذشته شما چکونه رانندگی میکردید و هر وقت که پشت ماشین مینشین ماشین روشن میکنید و به شکل راحتی به امنیت حرکت میکنید رانندگی میکنید گویی نیازی به فکر کردن نیست این بشکل طبیعی در شما بوجود اومد، البته موقعی رانندگی باید فکر کنی، باید حواظتون باشه، اما دیگه مثل اون روزهای اول نبود که دست و پاتون بلرسه و ماشین خاموش بشه و دنده جا نیافتی و غیره. و این تشبیهی بود دوست عزیز، زندگی مسیحی نیست به همین شکله. من نمی کنم زندگی مسیحی رو پیچیده سازم، من صرفا سرمی کنم این کلام رو باس کنم. و اینا پیچیده نیست، س و همچنان که ما این حقائق رو بیاد میاریم و فرا میگیریم و وظایف دینی خود رو بیاد داریم به عنوان یک مصیحی، اون وقت این آدت ما میشه، طبیعت ما میشه که به این شکل رفتار کنیم. پس این کار سخت نیست. فرامین کتاب مقدس سخت نیست، فراموش نکنید. اون دستور و فرامین و وظایف دینی که ما مسیحیان داریم، سخت نیست. بلکه سرچشمه ی حیات هست، سرچشمه ی شادی درونی هست و همچنین رضایت خداوند. پس این مثال رانندگی باشت و ماشین اچنان که ساده هست اما جالبه. اونوان مثال وقتی که رانندگی میکنی، شما باید حواستون باشه. شما باید وسط جاده برید. از اون خط صفید اینور و اونور نرید. توی پیاده رو نزنید. توی اون خط خودتون رانندگی کنید. این کار سخته نیست. و همین شکل در زندگی مصیحی شما در اون راه باریک، راه قدوسیت حرکت میکنید. به این ور و اونور نمیدید. در اون محدوده هسار ده فرمان و خداون حرکت میکنید. و همیشه اینا بیادتون هست. اینا رو فراموش نمیکنید. بالا وقتی که راه ندگی میکنید، اگر توی راه مانه ای باشی شما ترواز میکنید. به همین شکل، در زندگی مسیحی، باید به این شکل رفتار کنیم. چیزهایی که باعث میشه به شما آسیب برسه، چیزهایی که باعث وصفصهی شما میشه از اینا دوری میکنید. به کنار میزنید، به اون ماله برخورد نمیکنید. و این کار سخته نیست. همچنان که شما یک رانندگی میکنید. و البته همه اینا رو ما برای رضایت خداونت انجام میدیم. ما از اون راه خطا دوری میکنیم و وارد اون راه مستقیم و باریک میچین که به حیات مندهی میشه. و این رو در هر کار و در هر برنامه و در هر نقشه که میکیشیم در نظر میگیریم. به علاوه شما در جهان غرب باشید محدودیت سرعت وجود داره. شما نمیتونید با هر سرعتی که خواستی رانندگی کنید. در کشورهای هست که راننده ها هر سرعتی خواستن رانندگی میکنند و در زندگی مسیحی این محدودیت وجود داره ما نمیتونیم با هر سرعتی که خواستیم حرکت کنیم عده ای هستن که هنوز راه رفتن رو یاد نگیرفتن میخواهن بدوهن میخواهن در کلیسا تعلیم بدن به امین شکلی که ما در زندگی مسیحی باید اون محدودیتهای خود رو در نظر داشته باشید. اصول دیگه دهی دیگه هستن که بسیار آهسته حرکت میکنن. در کشورهای از که شما محدودیت سرعت دارید. شما از اون مسیر نمیتونستید یواشتر حرکت کنید. باید اون محدودیت رو حفظ کنید. در نظر بگیه در اوتوبان شما با صورت آهسه عرکت کنید به این شکل شما باعث ترافیک میشید ما نمیشید دیگران عرکت کنن و همین شکل در زندگی مسیحی کسی روش نمی کنه روشش بسیار اندکه و این باعث این میشی که دیگران نیست گوی پشت خط بمونن اون رو اولگوی بلی بسازن نه دوست عزیز، برای زندگی مسیحی برای اینکه برکت بیا به این باهاد حد دقل سرعت رو در نظر داشته باشیم و این محدودیت ها رو آدمی و یا شبان نمیذار بلکه خداوند در کلامش به ما داده و البته در نظر بگیرید مثال رانندگی رو کسی داره به یک مسیری میره بعد سر ساعت به فلان جا برسه اما خست هست میکشه کنار شروع میکنه خوابیدن به همین شکل مسیحان در زندگیشون به خواب میرن، دعا نمی کنن، فعالیتی ندارن و گاهی ادهی وقتی که رانندگی می کنن فراموش می کنن کسی دیگه ای توی ماشین نشسته. حواستشون کاملا جای دیگه است. در نظر بگیری دوست عزیز شما پشت ماشین بنشینید و زن و بچه تو توی خونه بذارید. به همین شکل به لحاظ معنوی شما ممکنین کار انجام بدین. شما ممکنه مشغول باشید، در کار کلیسا فعالیت زیادی داشته باشید و حواستون به خانواده نباشید، حواستون به بچه ها، به زن و بچت نباشید و از اونا مراقبت نکنید. و این مثال رانندگی و پشت ماشین نشستن میشه مثال خوبی باشه اتا برای زندگی ایک مسیحی اگر شما یک ماشین داشته باشی، اون ماشین نیاز به بنزین داره و اگر برقی باشه اونو باید شارش کنید. و اگر این کار انجام بدی، وسط خیابون میمونی و باعثی شرمندیه خودش میشه. و همین شکل به عنوان یک مسیحی باید دعا کنید، باید از خدابند بخواییم با روح القدس ما رو پرسازه تا به فیضو بتونیم خدمتها رو خود انجام بدیم. علاوه ماشین باعثی مالیاتش پرداخته بشه و مصیانی هستن که به کلیسا میان و اون کمک رو که باید به کلیسا انجام بدن انجام نمیدن این مثال ماشین و رانندگی رو صرفاً برای شما زدم تا ببینید که زندگی مسیحی هرچند که به نظر پیچیده میاد اما بسیار ساده است. دقیقاً این یاد گرفتن رانندگی زندگی مسیحی هم به همین شکل شما باید فکر کنید، اندیشه داشته باشید، تعمل کنید و هر کاری رو که باعثی انجام بدینید با دعا انجام دهید. آیه هیم در افسسیان فصل پنج از اینجا بیفهم باشید. بلکه بفهمید که اراده ی خداون چیست؟ اراده ی خدای زنده ببخشید برای مدت کتایی به این موضوع فکر کنیم یاد داشته باشید خدای زنده واقعی ارادش مطلق هست و همه چیز رو دربر میگیره اراده ی خدای زنده همه چیز رو همه ی جزیات رو دربر میگیره آنچه که روی میده در زندگی در این جهان در تاریخ انسان ها همه چیز، همه وقعه بستگی داره به اراده خداوند. هر چه که روی میده، هر چه که روی خواهد داد، هران چه که روی داده متابقه اراده و مشیط مطلق خدای زنده است. بالبته این رو باید کمی توضیح بدهیم. اراده خدای زنده به علاوه فرامین اونیست هست. فرامینی که در تصمیم هست، ده فرمان. و ما میتونیم از اون فرامین نافرمانی کنیم. ملیون ها نفر هستن که این فرامین و اراده خداون رو نادیده می گیرن. حتی مسیحی ها نیست. نافرمانه می کنن. فرامین خدای زنده ازش نافرمانه می شه. حال چگونه می تونیم این دو در مورد مشریت خداون و اراده مطلق او در نظر بگیریم؟ خداون اجازه می ده تا مخلوقات فرامین او رو نادیده بگیرن. این خواسته او نیست. این آرزوی اونیست اما در اراده خود اجازه میده تا فرزندانش نافرمانی کنن. البته جلوی شرارت اونا را تا حد زیادی میگیره. زیرا انسان ها که در گناه سخوت کردن میزان شرارتشون بسیار بسیار زیاده. ما اخیران شنیدیم که ایک زن و شواری حتی فرزند دساله خود رو کشتن. و اگر خداوند جلوی شرارت انسان ها رو نگیره، این جهان قابل زندگی نخواهد بود. اگر خداوند جلوی نافرمانی ما رو نگیره، اگر جلوی شرارت ما رو نگیره. بس این کار رول قدس هست که جلوی شرارت ما رو می گیره. و اونو مثال به خداوند ما یسایی مسیح فکر کنید، او که کامل بود و او به این جهان اومد و جسد بشید. اما کاهنان و فریسیان و رؤساء یهود و همچنین جمعیت یهود نمیخواستن او رو به پذیرن، نمیخواستن به کلامش گوش بدن و رهبران یهود در اون زمان میخواستن او به قت برسن و بارها توته قتلش رو چیدن از همون ابتدای خدمت زمینش قصد کشتنش رو داشتن و حتی کسانی بودن که میرفتن تا او رو دسکیر کنند او رو بگیرن و به قت برسنن اما خداوند مانع گناه اونها شد و نتونستن این کار رو انجام بدن تا اون زمان مناسب که خداون ایسای مسیح اجازه داد او رو دستگیر کنن و خداون دیگه مانه اونها نشد و اجازه داد به خواسته ای دلشون عمل کنن تا اون لحظه خداون ما ایسای مسیح حتی میومدن او رو بگیرن از بین اون جمعیتی که قصد قتلش رو داشتن بیرون میومد حتی کسانی که میخواستن او رو از بالای کوهی به پاهن بیندازن یعنی چنون که کتاب مقدس به ما میگه، زمان او هنوز فرا نرسیده بود. اما سرانجام زمان معکن رسید و خدای زنده مردم رو گذاشت تا آن چرا که دلشون میخواست انجام بدن. تا خدای زنده رو که جسد پوشیده تسکیر کنن و مسلوب سازن و بقد برسن و البته این کار انجام دادن و مسیح مسلوب شد چنون که مکتوبه. و در این حال خدای زنده، پدر آسمانی همه گناهان و مجازات کسانی رو که بخشود خواهن شد بر مسیح قرار داد. رومیان او رو به میخ کشیدن و مسلوف ساختن، اما پدر آسمانی، قاضی عالم، پسر محبوبش رو مجازات کرد. با مجازاتی که همه کسانی که باید نجات یابن برای او فروخته شد و مسیح جایگذین ما مسیحیان شد محبت خدا زنده در اون زمان خداوند پسر ایگان و مولودش رو به دست انسان ها سپورت و آنچه را که دوست دارن به او برسنن به این شکل که بانی گناه آدمی است اما خداون جلوی بسیاری از گناه ها رو می گیره به این دلیلی که در این جهان همیشه جنگ نیست هر از گاهی خداون اجازه می ده و جنگ شروع می شه و هر از گاهی جنگ بینون مله می شه جنگ جهانی می شه اما روح القدس مانع این شرارت ها و جنگ ها می شه پس اراده خدای زنده هرگز به این نیست که گناه روی بده او بانی گناه نیست. اما با آدمی آزادی می ده تا او رو رد کنه و گناه رو انتخاب کنه. اما حتی شرارت آدمی هم خداون جلوشو می گیره تا حد زیادی تا این جان قابل زندگی کردن باشه تا انجیل بشارت داده بشه تا جانها نجات یابند تا آخر زمان در مورد حاکمیت مطلق خداوند این سؤال پیش میاد که آیا ممکنه که من به عنوان یک فرد اراده خداوند رو برای زندگیم بدونم؟ آیا او برای من نقشه ای داره؟ آیا میتونم اون اراده خداوند رو بدونم؟ پاسخ آریست هرچنگ که امروز بعضی از مسیحان به این سؤال پاسخ دیگه میدم اخیرن در بین مفسرین و مسیحیان کسانی هستن که نظری دیگهی دارن. معلمینی هستن که به این شکل عقیده ندارن. مثل آقای جان مکارتر در کالیفورنیا، آقای جان پایپرک اینا مسیحیان واقعی هستن اینا بر این باور هستن که شما نمیتونی اراده خداوند و برای زندگیت بدونی و اگر بقای اون رو بدونی وقتت رو تلاف کرده. بله جویای برکات خداوند باش اما خداوند میخواد که تو انتخاب کنی تو بالغ باشی مثل ایک بالغ رفتار کنی یعنی ایک مثل بچه به نمان مثال که میخوای ازدواش کنی کارت چه باشه در کجا زندگی کنی در چه خونهی باشی تمام این تصمیمات بزرگ با توست که بگیری اینا انتخاب توست و خداوند میخواد تو بالغ باشی برای خود تصمیم بگیری و زیاد واوسته به پدر آسمانی نباشی البته این معلمین میگن تصمیم ها رو درست بگیرید، تصمیم اخلاقی بگیرید، مطابق کتاب مقدس تصمیم بگیرید، از دیگران مشورت بجوید کتاب مقدس متعالی کنید تا تصمیم شما اقلانی باشه اما در نهایت این انتخاب توست، تو میتونی؟ گذینش داشته باشه. این تعلیمی هست که در بین مسیحیان بسیار رایت شده و مدن هست و جدیده و اشتباهه البته. و این معلمین مسیحی اون دیدگاه قدیمی رو تمثار میکنن. البته دیدگان احمقانهی وجود داره در مورد پیدا کردن اندخاب خداوند به عنوان مثال من میخوام تصمیم میبگیرم چه باید بکنم چشمامو میبندم کتاب مقدس رو باز میکنم انگشتم رو میذارم روی ایک آیه و اون رو میخونم و به این شکل هدایت میشم این شکل کاملا احمقانه است و خرافاتی ما به این شکل اراده خداوند و به این شکل در نمی آویم امروز متاسفانه بعضی از مسیحیان و مفسرین میگن این کار احمقانه است و میگن این کار، کار کرزماتیکه و بعد این میگن خداوند با من سخن میگه که فلان کار رو انجام بده نه به این شکل نیست دوست عزیز وقتی که ما میگیم خداوند برنامه این زندگی رو به ما نشون میده این نیست که کتاب مقدس رو باز کنیم انگوش روی آیه بذاریم روی عبرا نگاه کنیم خواب ببینیم ویا صدای رو بشنویم ویا اتفاق عرفانی برای ما میبینیم به این شکل نیست بلکه ما خود رو در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداوند میذاریم در اختیار خداون و میگم خداونده ها من دلم رو به تو دادم اما اینا در واقع اون تجربه تعبیل روحانی رو ندارن و این مسیحی ها سطحی هستند و هر جوری دوست دارند زدگی میکنند و وقتی که چونین تعلیمی رو بشنبند اونو با خوشحالی میپذیرند و چنین پدیدهی وجود داره ایک ایماندار سطحی و او آشق چونین تفسیری هست و میگه بله من بالغم هر تصمیمی که دوست داشتم میگرم هر کاری که خواستم انتخاب میکنم نه دوستم چونین تفسیر و تعلیمی درست نیست و با اسم شکمسی واقعی به خطا کشیده بشه و با خودش بگه بله من آزاد هستم که تصمیم بگیرم و من دوست دارم این خونه دومی داشته باشم من میخوام یک خونهی داشته باشم که اتاقهاش بزرگ باشه و همه ی وسائل زیبا درش باشه و اگر بتونم استخلی در اون داشته باشم و آشپس خونهش به این شکل باشه و بعد اگر پولش رو داشته باشن خرجون میکنم میرم و چون این خونه یه گرون قیمتی رو دهیه میکنم و میگن خب این انتخاب منه من آزاد هستم نمیتونم میگم این اراده این خداونده این چیزی که من میخوام این انتخاب من هست و من میتونم خونه بزرگی داشته باشم و مردم رو دوت کنم به خونم مهمان نوازی کنم البته دست عزیز کسی که به این شکل تصمیم میگیره زندگی منویش باعث میشه افول کنه هرس و تمه هست که بودپرستی خونه شده داشتن این خونه بزرگ یعنی که من رضایتم از خونه بزرگ از دارائیم به جای خداوند و این بودپرستیه، این تمه ورزیه. و شیطان بلره که چگونه از این تمه استفاده کنه و در گوش شما بخونه و بگه بله برو دنبال این تجمع ملاد. و فقط ما خودش بگه من فرد مهمی هستم، من چونین خونهی دارم، چونین ماشینی سوار میشم و من شایست این و من فرد مهمی هستم، من بهتر از دیگران هستم. و تأثیر چون این انتخاباتی و غرور این از که فرد به دنبال خودخواهیه و این به عنوان یک مسیحی افول می کنه در زندگی معنویش. و به این شکل فرد اجازه میده تا دنبال تجملات و دنیاویگرایی بره و به سرعت گناهان جنسی نیست وارد زندگی فرد میشه و فرد ضعیف میشه وقتی که اجازه میده این خواسته ها در زندگیش شکل بپذیره بس دوستان بسیار مراقب باشید چون این تعلیمی برای مسیحیان سطی بسیار خوشایند هست اینا مغنورن ایمان واقعی ندارن و حرس و تمه در دلشون هست و اون چی که من میخوام این تصمیم من هست وازه که به این شکل تعلیم میده داستانی تعریف میکنه و میگه این که چگونه در فلان کتاب دانش گذه استاد دانشگاه شد و اون دو مقام داده شد چگونه یکی رو انتخاب کرد؟ با خودش گفت کدوم به من امکانات بیشتری میده و در شهر بهتری هست و مذایع بهتری داره لذا من اون رو انتخاب می کنم پس این تصمیم بر اساس اشتباه گرفته شده و چون این تعلیمی اهمقانه هست و برای ایمانداران سطی بسیار خوش آینده و مطابق کلام خداوند نیست برای چند لحظه بگذاری به رساله رومیان نگاه کنیم فصل دوازده و آیه یک به ما مسیان چنین گفته شده بس ای برادران شما رو به رحمتهای خدا استعدام می کنم که بدنهای خدا قربانی زنده مقدس و سندیده خدا تقضیم کنید که عبادت معقول شماست و همشکل این جهان ما شوید بلکه با نوشدن زهن خود دگرگون شوید تا شما در یابید که اراده نیکو و پسندیده و کامل خدا چیست. پس مشخص که ما میتونیم اراده خداون رو در یابیم. اراده خداون برای زندگی شما در وله اول شما نباید همشکل این جهان بشید بلکه با زهنتون دگرگون بشید. وقتی که ما به افسسیان پنج نگاه میکنیم و این رو میخواییم تفسیر کنیم، اون رو باید در سایه مذموره 25 تفسیر کنیم. فرموش نکنید شما با عنوان یک مسیحی باید زندگی کنید. پس من آقا پاچید که چگونه به دقیق رفت آنماه نه چون نادانان، بلکه چون حکیمان. حال بگذارید مذموره 25 رو برای آتون بخونم. این داود هست که دعا می کنه خداونده جان و خدا به سوی تو می افرازم ای خدای من و تو توکل می دارم مگزا صرفکنده شدم و دشمنانم بر من فخر کنند و بعد در آی چهار چونین می گه خداونده راه های خیش ها بر من به نما و طریقهای خدا به من بیاموز. منظور داوود چه هست که میگه راهای خدا به من بنما و طریقهای خدا به من بیاموز. معنی این چه هست؟ عده از مفسرین میگن داوود از این ها به عنوان نمادین استفاده میکنه. یعنی راه قدوسیت، راه خداون که من چگونه به عنوان یک مسیح باید زندگی کنم. اما داوود این را به شکل دیگه استفاده میکنه میگه خدا من دار راه های خیش را بر من به نما او از خداوند میخواد از من مراقبت کن، من رو هدایت کن در اون نبردی که داود در پیش روی داشت میگه خداوند رو از من دفع کن چون میخواد من از بنی اسعایی دفع کنم او نگرانه قدم هایی که برمی داره، برنامه هایی که میریزه اینا صرفا رفتار مقدس نیست حتما که شامل اون میشه اما بیش از اون هست راهای خیش را بر من به نما اون مسیری که روش قبلن گام برداشتن طریقهای خدا به من بیاموز و از این راها و طریقها اشاره دارن اون مسیری که قبلن از اون عبور کردن راهایی که دیده میشه و داود از اینا زیاد استفاده می کن آینو او فروتنان را در طریق پارسایی سالک می گرداند و راه خیش را به افتادگان بیاموزد خداونده که این طریق پارسایی رو به ما میعموزه فروتنان را در طریق پارسایی سالک میگردون وقتی که میخوان تصمیم بگیرن برنامه بریزن خداوند اونا رو هدایت میکنه این در مورد رفتار من هست تصمیمهای من هست آیا این کار انجام بدم یا اون کار آیا به این مکان برم یا به اون مکان و خداوند در اینجا ما گفته شده رای خیشا به افتادگان میعموزد همه این آیات راجب اینه که فرق به جای میره و نیاز به هدایت داره و همتونین در آیه ده تونین میخونیم همه این رای راهای خداوند محبت و حقیقت هست برای آنان که عهد و شهادات او را نگاه میدارن ایمه دوم آیه در مورد قدوسیت خداونده اما ابتدای اون که میگه همه این راهای خداوند محبت و حقیقت هست این اشاره به این داره که تا اونجا که شما اون یک مسیحی شهادات و اراده و قوانین خداوند رو حفظ میکنی، خداوند شما رو هدایت خواهد کرد. همه ای اون تصمیم های بزرگ زندگی های دوازدر که ایست آن که از خداوند بترسد. خداوند راه برگذیده ای خیش را بر او خواهد نمود. یعنی راه ای رو که خداوند برگذیده به او نشون میده. پس این زمینه این آیات هست. داود در عهد قدیمه دار به ما تعلیم میده. حالا وقتی که به افسوسیان فصل پنج میانیم، در سایه اون آیات در مذموره 25 که پولوس رسول چونین میگه از این جد بیفهم نباشید، بلکه بفهمید اراده خداوند چیست. نه چون نادانان بلکه چون حکیمان. رفتارتون درست باشه تصمیم گیری برنامهاتون بر اساس اراده خداوند باشه اون تعلیمی که میگه این تصمیم شماست میان اون دیده قدیمی کتاب مقدس رو تمثال میکنن و چونین میگن آیا شما باید اراده خداوند رو در ازدواج، در کار، در انتخاب خونه در نظر بگیریم؟ و این که چه ماشینی بخری و چه تلفن موبایلی بخری و لباست و غیرت کدوم خمیر دندون کدوم شامپو رو بخری؟ و بعد که این ها میان همه این ها رو با هم قاطی میکنن چیزهای کوچیک بیارزش مثل خمیر دندون و سابون و چیزهای بزرگ مثل ازدواج میان چه کار میکنن؟ جویا شدن اراده خداون رو مسخره میکنن اما خداوند در کتاب مقدس موضوعی بزرگ و کوچک رو با هم قاطی نمی کنه بلکه راجب راحا و طریقا صحبت می کنه یعنی اون تصمیم های بزرگ زندگی نه خریدنی سابون و شامپو و خمیر دندون بلکه در زمینه برنامه های جدی در مورد ازدواج در مورد کار در مورد محدل زندگی در مورد مهاجرت در مورد کار های بزرگ زندگی تصمیم های بزرگ زندگی نه چیزهای کوچک مثل چه کفشی رو به پا بکنید و غیره نه دوست عزیز پس تفاوتی هست بلکه بین چیزهای کوچک زندگی و تصمیمات بزرگ که روی کل زندگی شما و خدمت دوم مسیح تأثیر میذاره و برای اون تصمیمات بزرگ هست که شما به عنوان یک مسیحی باید دعا کنید با زندگیتو در اختیار خداوند بذارید این مناهه این که اراده خداوند رو بدونید. باید از خود بپرسید آیا من حاضرم تا زندگی مو به مسیح بدم؟ تا او زندگی من رو هدایت کنی؟ تا او برام تصمیم بگیره؟ پس وقتی که میخوام یک تصمیم بزرگ بگیرم در زندگی آیا دعا میکنم قبل از اون؟ خداوند ها؟ راه درست رو به من نشون بده. من سر دو راهی هم. خداوندها کمکم کن. تا تصمیم درست بگیرم. خداوندها من میخوام آنچه را که متابقه خوشنودی توست انجام بدن. من خودم رو به تو میسپارم. نه خواسته ای من، نه اراده ای من، بلکه اراده ای تو با انجام برسید. وگر واقعا از صحه دل به این شکل دعا کنید، اون وقت خداوند از روی فیض به شما قوت میده تا درست تصمیم بگیرید و همچنان که شما فکر میکنید به فواهدش و مزرات اون تصمیم و همچنان که دعا میکنید و فکر میکنید قداوان به اندیشه شما قوت میده تا درست تصمیم بگیرید زیرا واقعا از او خواستید و دعا کردید. به این شکلی که ما جویای اراده خداوند میشیم. در گذشته به این میگفتن حوشی که خداوند اون رو مقدس ساخت تا تصمیم درستی بکره. ولبته در زمان تصمیم مگیری کارهای دیگه باید انجام بدیم. که تصمیمی که ما مگیریم صرفا به خاطر خودخواهی و هرس و آز نیست. البته وقتی که شما به فواید و ضررهای تصمیم خود فکر میکنید، ابتدا باید چه کار کنید؟ باید ببینید چیزهایی که شما شخصا میخوایید چه هست و اونا رو کنار بگذارید. یک کار راحت میخوام من یک خونه بزرگ میخوام یک کاری میخوام که درامت زیادی داشته باشه من میخوام شوهری داشته باشم که بسیار خوشتیب باشه من زن میخوام که بسیار خوش اندام باشه اگر به این شکل انتخاب کنید اون وقت به راه خطا کشید شدید اینها رو اول باید کنار بگذارید باید بگید خداوند آنچه که من میخوام اینی که تو خوش نود باشی از من. من بیادارم ایکی از دوستان ایشون خونه ای میخواست و گوی دعا میگرد، خدافنده باید خونه ای بده که باقی درش باشه، درختان انگور درش باشه، کنار دریا باشه، خونه ای باشه که به من احساس خوشی بده. نه دوستان، ابتدا باید بگیم خداونده من حاضرم توسط روح تو هدایت بشم، من رو هدایت کن. نه خواسته و اراده من بلکه آنچه که اراده تو هست و تو رو خوشنود می سازم و من در اختیار تو هستم و یک مسیح واقعی به این شکل دعا میکنه. کسی که واقعا از نو زاده شده، حاضر واقعا به این شکل دعا کنه. زیرا اون احساس مسئولیت داره. اگر واقعا من از نوزاده شده باشم، اگر با خون مسیح بازخرید شدم، به این شکل فکر میکنم. اما اگر یک مسیح سطی باشم میگم نه، من به این شکل حاضر نیستم تصمیم بگیرم. چرا من با عدد خودم رو کوچک کنم؟ نه من آدم مهمتری هستم. اما یک مسیح واقعی حاضره، مسئولیت پذیره، زندگیش رو مسیح می سفاره دعا میکنیم اگر مسیح واقعی هستیم دا خداون ما رو هدایت کنیم و اگر مسیحی نیستیم دعا کنیم خداون ما رو نجات بده البته برای هر تصمیمی که میگیریم باید بدونیم آیا این واقعا درسته؟ برای خانوادم مفیده؟ برای دیگران مفیده؟ آیا واقعا حاضرم زندگیم در اختیار خداوند باشه؟ اگر به این شکل شما جوی اراده خداوند باشید خداوند ارادهش رو بر شما اشکال میکنه حتی تا حدی که اگر شما تصمیم اشتباهی بگیرید خدای زنه در زنگی شما دخالت میکنه و اون درد به روی شما بسه میشه اون راه اشتباهی که انتخاب کردید خداوند اجازه نمیده به اون راه خطا کشیده بشید او به شما یاری میده و کمکتون میکنه البته صدایی رو نمیشنوید، خواب نمیبینید، لای کتاب مقدس رو باز نمیکنید، انگوش روی آیه بذارید و تصمیم میگیرید، نه به این شکل نیست خرافه گراهی نیست دوسته عزیز، بلکه هر کس به خود نمیگید این تصمیم منه من این کار رو میخوام بکنم نه به عنوان مسیحی میگیم خداوندا من خادم تو هستم من هر چرا که دارم مدیون تو هستم تو هستی که باید برای زندگی من تصمیم بگیری من رو هدایت کن از این جهت بیفهم نباشید بلکه بفهمید که اراده خداوند چیست و اگر به این شکل این آیه نگاه کنید اون وقت آیه هشت به شما مربوط میشه فصل شیش آیه هشت و می دانن هر کس که عملی نیکو کند پاداش آن را از خداوند خواهد یافت خواه غلام و خواه آزاد خداوند شما را برکت خواهد داد به خاطر این که خود رو به دست و اوسه پردید و دعای آخر فصل شیش برادرانا سلام و محبت با ایمان از جانب خداوند باد بس این محبت از سوی خدا پدر و یسای مسیح بر شما خواهد بود و محبت خداوند با شما خواهد بود و شما اون محبت رو در زندگی تجربه خواهید کرد دیگر شما خود رو به او سپردید فیض و لطف خدا زنده با همه کسانی که مسیح یسای خداوند محبت لسانه دارن مگر این در مورد شما نیست صداقت داشته باشه. دوست عزیز، وقتی که شما به دنبال یافتن زن و یا شوهر هستید، تعمل، تفکرتون و توجهتون بر زیبای ظاهری نباشه، بلکه بر شخصیت اون فرد. آیا اون فرد واقعاً مقدسه و میخواد برای مسیح زندگی کنه؟ آیا میخواد مسیحی رو خدمت کنه؟ به دنبال چونین همسری باشید محبت، فروتنی، سبر و بردباری اینا خصوصیتی که شما در ایک همسر جویاش هستید و نه ظاهر زیبا و مگر خداوان و همه ایما فیض و یاری عطا کنه حتی از این دعای ایمانداری که فکر میکنه