00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
رساله پولس رسول به غلاطیان فصل چهار آیه اول چونین میخوانیم ولی میگویم مادام ای که وارس کوچه که هست با غلام هیچ فرق ندارد، هرچند ماله که همه باشد. موضوعی که بهش فکر می کنیم، غنای مسائل معنوی هست. ما در مطالعی خود تحریفتیم که فرزندان ابراهیم چه کسانی هستند؟ و بعد در اینجا نور افکن به خدا و انیسایی مسیح افکنده می شه، به کار او و شخص او. و رابطه ای ما مسیحیان با او چه هست؟ با اقضایی یاد آوری کنم در فصل 3 آی 29 چه می کنیم؟ اما اگر شما از آن مسیح باشید، یعنی اگر یک مسیح واقعی باشید، از راه ایمان، از راه توبه، از راه اعتماد به کارو، از طریق کار و رول قداس در دل شما که شما رو عوض ساخته، اون تولد دوباره، اگر این اتفاق در شما روی داده، اگر شما از آن مسیح باشید، هر آین نسل ابراهیم هستید. نه اینکه شما یهودی هستید و از نسل ابراهیم به دنیا اومدید، اما جزو کسانی هستید که نسل ابراهیم محصول میشه. نسل ابراهیم چنان که دیدیم در نهایت قداوند مایسای مسیح هست. اون مسیح های محود و فرزندان ابراهیم یا نسل ابراهیم همه کسانی هستن که به مسیح تعلق دارن. چه در عهد قدیم، چه در حال آزر، چه در آینده. همه کسانی که در گذشته اعتقاد داشن به آمدن مسیح ها، کسی که وعده او داده شده بود به پاتریاک ها و کسانی که به او اعتماد دارن از زمان جسد پوشیدنش و آمدنش تا پایان جهان و بازگشت دوباری مسیح همه این افراد که به این شکل مسیحا ایمان دارن نسل ابراهیم هستن نه تمامی یهودیان بلکه فقط اونای که ایمان دارن نه تمامی غیر یهودیان بلکه فقط کسانی که به مسیح ایمان دارن چون این افرادی نسل ابراهیم خوند شدن نسل ایمانداران و بعد فصل چهار میرسیم تر اینجا مثالی زده شده در مورد یک وارث، تفلی که وارث چیزهای بزرگی هست اما تفله وارث کوچک هست. اگر اون پدر سروتمندش بمیره و این میراس به اون برسه این تفر این میراس بهش داده نمیشه تا این که به اون سنی بلوغ برسه. سنی که پدرش در وسیعت نامه گفته یا به هر صورت. و یا اون سنی که قانون مقدرد داشته. و تا اون زمان این تفر وارث اون دارایی نمیشه. و تا اون زمان این تهده مراقبته کسانی هستن که باید از او مراقبت کنن. در اینجا گفته شده قیمان و وکلا آیه دو. چون این تفلی زیر دست قیمان و وکلا میباشد تا روزی که پدرش تعین کرده باشه. این تصویر است از عهد قدیم. کسانی که به خداون ایسای مسیح ایمان داشتن نجات داشت، این ها زیر دست قیمان و وکلا بودن اما کسانی که طوبه نکردن اونا تحت شریعت بودند و شریعت پلوس به ما میگه برای این بود تا اونها رو مجاب سازه که گناهکارند و نیاز دارن میگه که نجات دنده و اگر شریعت این کار را انجام نمی داد و اونا در نمی آفدن که گناهکاران توسط شریعت در زنده می دونن و در اصارت اون بودن و توسط اون مجازات می شدن آیسته به همین شکل وقتی که ما فرزندان هستیم همچنین ما نیست چون کودک بودیم زیر بند اصول ابتدایی دنیا بودیم به این موضوعی که می خواهیم فکر کنیم زیره بنده اصول ابتدایی دنیا بودیم. منظور پلوس چه هست؟ ما نیست چون کوچک بودیم، زیره بنده اصول ابتدایی دنیا بودیم. یعنی در عهد قدیم اون ایمانداران این اصول ابتدایی رو فرا می گرفتن. شما به هر رشته تحصیلی که فکر کنید اون اصول ابتدایی چه هست؟ علفبای اون چه هست؟ مطالبه که شما باید در وحله اول فرا بگیرید. اون اصول ابتدایی، این مطالب رو حتی بچه ها در اون مدرسه باید فرا بگیرن. و این اصول ابتدایی چه هست که به ما گفته شده؟ دیدین مناه که اگر شما دهد شریعت می بودید و درک نمی کردید که هدف از شریعت اینی که شما رو مجاب سازه و به شما نشون بده که گناهکارید همچنین رسوم و تشریفات یهود برای این بود که اونا دریابن که گناهکارن، دریابن که خداون قدوسه و اونا گناهکارن، اونا باید در میافتن که غیر ممکنه بتونن شریعت خداون رو کاملا هفت کنن و شایسته بهش بشن. هدف شریعت این بود تا اونها رو کچک سازه تا به دنبال مغفرت گناهان باشن که در مسیحا وجود داره اما اگر این کار رو برای اونها انجام نمی داد اتفاقی که می افتاد این بود اون فرد به شریعت نگاه می کرد اون رو می خوند و نتیجه می گرف که انسان ها می تونن این کار انجام بدن. این نتیجه طبیعی همه ادیان زمینی هست. دین اسلام هم دقیقاً همینو میگه و تمام ادیان زمینی همینو میگن. اونا میگن اگر خدای هست و خدای وجود داره من باید با اعمال خودم نزدو پذیرفته بشم، ثواب کار بشم و من میتونم کارهای رو انجام بدن که از طریق اونا رابطه ای من با او تضمین بشه و او من رو برکت بده. این معنای کلام پولاس از که میگه اصول ابتدای دنیا بودیم. اینو مطالب بسیار ساده ای رو که هر بشری میدونه که با خودش فکر میکنه من میتونم با تلاش خودم، با تقوی خودم به بهش بدم و خدا من مروبه پذیرم. و اگر شریعت خداوند اون فرد رو یا به ویژه یک یهودی رو فروتن نسازه و در نیابه که او گناهکاره و باید به رائقان بخشوده بشه اون وقت تأثیر شریعت کاملاً برعکس بود اون وقت این فرد یهودی با خود میگفت من شریعت رو دارم بسیار متفاوت از افراد غیریهودیم من شریعت رو دارم خداوند شریعت رو به من داده جرا من میتونم اون رو حفظ کنم و من شایستم و خداوند از من خوش نوده و تا جایی که من این لباس خاص رو بپوشم از هرام و هلار پریز کنم و غیره اون وقت من این تلاش ها رو کردم این رسوم رو حفظ کردم در نتیجه من فرد خاصی هستم خداوند از من راضی من شایستم من بهش میدم در حقیقت این فرد اسیر در بند اون شیوه اصول ابتدای دنیا است. یعنی همه انسان هایی که نجات نیافتند. در هر قوم و ملتی به این شکل فکر میکنند. هر دین و مذهب دینی بغیر از کتاب مقدس به این شکل فکر میکنه. این تصور انسان نفسانیه. یعنی با اعمالمون خداوند ما رو میپذیره. به این معناست که پولست میگه ما نیست چون کودک بودیم زیره بند اصول ابتدایی بودیم. ما شق استه که من میتونم با کارهای خودم خدا رو خشنوط سازم و البته هر دینی راهای خودش رو داره. هر کسی بشی به این خودش این کارو انجام میده. اگر کسی نماز و روزش رو باطل شده اونها رو نخونده پول میده به آخون تا اون نماز و روزش رو براش بخونه. و یا اگر در کلیسای کاتولیک باشه میره پیشی کشیش اعتراف میکنه کاری را انجام میده پولی را به پاپ میده تا گناهانش را ببخشه بجای این که از خداوند بخواهد تا به رایگان او را ببخشه بجای این که توبه کنه و به خداوند ایسای مسیح ایمان بیاره از منهای عبارت این است ما نیست چون کوچک بودیم زیر بند اصول ابتدایی دنیا بودیم نتیج گیری که تمام مردم دنیا انجام می دن. و این تجربه هر بشری هست. همه ایما یک زمان به این شکل فکر می کنیم. تا زمان ای که روح القدس ذهن ما رو باز می کنه و در می آویم که رستگاری از راه فیض و از راه ایمان به بسر و خدای زنده و به رایگان به ما حتم شد. اون وقت توبه می کنیم و به بسر و خدای زنده ایمان می آریم. او که رنج برد و مرد تا فدیه گناهانه قوم خودش رو به پردازه. آیه چهار اما چون زمان به کمال رسید برای اینها کلمه مسیر عالی هست و شاید فرصت نداشته باشیم تا حتی از این آیه چهار پیشتر بریم اما چون زمان به کمال رسید آیاویشو گفت و چون کمال زمان فراه رسید بچه لب قدای زنده چهار هزار سال سب کرد تا این که پسر یک آن مولودش رو به جهان بفرسته چرا به این مدت طولانی خدای زنده سب کرد؟ چرا جز پوشیدن مسیح به تخر افتاد؟ پاسخهای بشری به این بسیار زیاد هست و شاید بعضی از اونا درست باشه، داحتی حقیقت درش باشه شاید خداونت سب کرد تا این که اون ضعفها و شکرسهای انسانی کاملاً بر همه آشکار بشه آدمی هر کاری رو انجام داد بود، هر تلاشی رو کرده بود تا این جهان رو جای بهتری سازه جدای از خدا و پشت به خدا کرده و هر نوع فلسفه و دین و مذهبی در این جهان به راه افتاده و همه شکرس خوردن و اونگاه که مسیح به سر خدا به جهان میاد اگر مسیح بلا فاصله به جهان میومد شاید آدمی تصفر میکند خودش میتونست با یک راحلی مشکلاتش را حل کنم. اما خیلی نسل بنی آدم هر تلاش و هر راحلی را امتان کرده بود در خود را در این جان به جایی برسونه جدای از خدای زنده. شاید این یک پاسخ باشه. بلاوه، ما چهارزار سار داریم که پیانبران راستین پیشگوی می کنن. دوستان عزیز، در هیچ کجای تاریخ کسی وجود نداره که راجبش پیشگوی و نووت شد باشه، جدای از بسر خدای زنده. هیچ فرد تاریخی نیست در طول تاریخ بشر که در موردش نبوفت و پیشگویی شده باشه که چون این فردی در فرانجا به دنیا خواهد آمد در این شهایت بزرگ خواهد شد تحت این حکومت خواهد بود و این کارها را انجام خواهد داد و بعد فیرس طولانی از کارهای اون ما داده شده باشه و بعد اون نجاتنده جانیان باشه چون این پیشگویه هایی در تاریخ بشریت وجود نداره و در مورد خداوند مایی ساین مسیح فقط یک بار یا دو بار و یا سه بار پیشگویی نشده بلکه بارها و بارها توسط پیانبران رازدین در مدت چهارزار سال پیشگویی شده نبوفت شده که مسیح خواهد آمد و چه خواهد کرد اما چون زمان به کمار رسید. یعنی نبوت ها در مورد مسیح به کمار رسید. و اصولی دیگه شرایط جامعه و دنیا به اون نقطه اوج و خود میرسد و خدای زنده پسرش رو به جهان میفرسته. در نظر بگیرید آدمی خدا رو ترک کرده، خدایان دیگه رو انتخاب کرده، عراب در بیابان الله و غیره رو پرستش و تواف میکنن، هندوها خدایان دیگه ای رو پرستش میکنن میشه به کتاب پیدایش نگاه کنین و در اونجا ببینید چگونه موسا قوم رو فرا میخونه و به اونا میگه توبه کنید و پوش کنید به خدایان باطل و دلها تون رو خطن سازید این مهم هست به بارت دیگه فرد باید روح و جانش عوض بشه توبه کنه در حضور خدای زنده و زندگیش رو به او بده و اکثریت مردم گوش نمیکردن و این ادامه داشت خداوند پیانبران راستین رو میفرسته یکی بعد از دیگری چهارزار سالی که این پیانبران راستین فرستاده میشن زمان کافی تا به همه نشون بده که آدمی یاغی هست وانگاه در زمان معکن به سر خدا به جهان میاد ما فسرین دلائل دیگه ایران میگن. میگن زمانی که مسیح به جهان پا گذاشت، در اون زمان زبانی وجود داشت در بین اکثریت کشورهای دنیا زبان یونانی. زمانی که امپراطوری یونان قدرت گرفت، این زبان یونانی تقریبا در اکثر کشورها مردم با اون آشنا بودن بعد این زمانه که مسیحا به جهان میاد و عهد جدید و اناجیل به زبان یونانی نوشته شده و این اخبار میشه در همه جا پخش بشه و شاید اینی که از دلائله و یا دلیل دیگه این که امپراتوری روم جهان رو به چنان سل و آرامش ایرسون البته در اون زمان جنگ های مختلفی روی میداد اما امپراتوری روم به کل جهان یک صلح آرامشی و آزادی ری داد تا مردم به راحتی مسافرت کنن و کسانی که تجارت می کردن به جای مختلف می لفتن و پیام رستگاهی رو به همه جا می رسوندن پس در این زمانه که زمانه که امپراتور ایرون جهان رو آرام ساخته و راحای بسیار زیادی رو ساخته و اعتباد رو بسیار ساده کرده در جهان قدیم تمام این دلائه شاید رب داشته باشه که چرا خداون صبر کرد؟ ما در نهایت این اراده و حکمت خدای زنده هست که مسیح در اون زمان خاص به دنیا بیاد. و مشخصاً این حکیمانه ترین و بهترین و مهربانه ترین زمان ممکنه هست. معثرترین زمان هاست. در ذهن و اندیشه خدای زنده، پسر ایگان و مولود و او، در اون زمان خاص به جهان میاد. اما چون زمان به کمار رسید، خدا، یعنی خدای زنده و اقلیق خدای تسلیس، پسر خود را فرستاد. خدایی که خود را بر ابراهیم و موسى آشکار سات، خدای تسلیس، خدای زنده، اللهی پدر، پسر و روح القدس، یک خدای زنده برقیقی، پسر خود را فرستاد. از کجا؟ از آسمان، از آن مکان مقدس، از مکان جلال، از روی تخت سلطنتش، در جایی که مسیحی با پدر آسمانی سلطنت می کرد. پسر یگان و مولود و ازلی خدای زنده زمانی وجود نداشته که مسیح نباشه مسیح از ازل با روح و پدر وجود داشته سه شخص در یک خدای زنده و عقلیقی که در جلال و قدرت جهان رو سلطنت و حکمرانی می کردن و فرشتگان بیشماری اونها رو پرستش می کنن و می کردن فرشگانی که قابل شمارش نیستن، مسیح رو پرستش میکردن و مسیح از اون مکان فرستاده میشه. از جلال، از سلطنت، از قدرت، از حرمت، از قدوسیت و از کمال و از زیبایی و جلال و پرستش فرشگان فرستاده میشه. نازل میشه بذارید مثال بزنیم سالا قبل خود که میسیونر ها از انگلیس فرستاده می شودن در جایی که برکات زیادی وجود داشت، تمدن وجود داشت، آرامی بود و اونا به جایی می فرستند که هیچ چیز در اون جا وجود نداشت در جایی که قهدی بود، آدم خورها بودن بیماری های زیادی بود، گرمای آفریقا بود آرامش و خانواده و هرچرا که داشتن از دست می دادن فرستاده می شودن به جایی که مشکلات بسیار زیادی بودن حالا اینو ضربه در یک میلیون کنید. مسیح از اون ملکوت و آسمان فرستاده میشه. به جایی که پرست گناه هست. نزول میکنه به این جهانی که درش گناهه و فقره و شرارت هست. در جایی که او رو ترخاند کرد و مورد نفرت قرار میگیر. هد چقدر که محبت نشون میداد. هد چقدر که موجزه میکرد و به مردم شفا میداد و پیام محبت رو میرسون. از سوی مردم ترد میشه. مسیح فرستاده میشه در جایی که مرک است و اندوه و عشق فرستاده میشه از برکات آسمان به ظلمت و مسیبت این دنیا. دوست عزیز من و شما در این جهان به دنیا آمدیم، در گناه بزرگ شدیم و عادت کردیم. و در دل خودمون دل پر شرارت رو داریم. حتما اگر شما مسیحی شده باشید خدابند یک ذات تازه به شما داده اما همچنون در درون ما اون باقی مانده های گناه وجود داره و با گناه ما عادت کردیم و در اون بزرگ شدیم و دنیای دیگه ای رو نمیشه ناسیم اما برای پسر قدای زنده چی تفاوت بزرگی هست او که در ملکوت و قدوس آسمان بود در جایی که پاک بود و نور وارد این جان ظلمانی و پرگناه و شرارت و کسیف گرده جهانی که بر زد اوست و بر زد خدایی زنده. مسیح فرستاده می شه. از جلال به فساد، از بهشت به زمین لعنت شده. ما چون زمان به کمار رسید. خدایی زنده و حقیقی، پسر خدا فرستاد. از اون ملکوت پر جلال آسمان. از خانه ی پدر آسمانی، از جای بسیار دور فرستاده می شه. چه کسی؟ پسر خودش رو، پسر محبوبش رو، او که برابر رو با او است و خدای زنده او رو محبت می کنه. پسر جافدانه و عزلی، پسر خدای زنده که مورد نفرت انسان هاست. پسر خدای زنده که مسلمین او رو انکار می کنن. و باور ندارن که اون از ازل وجود داشته. زمانی که مسیحی در روی زمین جسد بوشید برای اون نبود. تولد اون زمانی بود که اون ذات خدایی خود رو فرض می کنه به یک ذات انسانی. بعدن می شه به انسان خدا تا نماینده ما مسیحیان باشه. تا یک زندگی کامل رو انجام بده و بعدش شرایط ما زندگی کنه. تا در نهایت به جای گونی از ما مسیحان بر روی سلیم بمیره و رنج بکشه تا فدیه گناهان ما رو از میان برداره. بدین دلیل بود که خدای زنده جسم پوشید تا در اون جسم رنج بکشه. او نمیتونست به عنوان خدا رنج بکشه. او باید انسان میگشت و مثل ما رنج میگشه. در نتیجه او خدا انسان گشت. دو ذات در یک شخص خدا انسان، خدای زنده، پسر یگان و مولود و خشروه به این جهان فرستاد که از زن زایده شد. این به ما گفته شده که او یک انسان کامل بود. همچنان که ذات خدایی داره، یک انسان کامل هست، مثل من و شما بدون گناه و زیر شریعت متولد شد. یعنی اونیز باعثی شریعت پدر آسمانی رو حفظ میکند. اونون یک یهودی به دنیا آمد، در روز حشته ختم شد و غیره به چلد. زیرا او بایستی همچنان که هر یک از ما انسان ها او بایستی تسلیم می شد. او بایستی شریعت خداقند رو حفظ می کرد. زمانی که در روی زمین بود او تسلیم پدرش شد. تسلیم شریعت شد. و از شریعت اطاعت کامل نمود. مسیح بایستی زندگی کاملی رو انجام می داد و از شریعت خداوند کاملا اطاعت میکرد. تحت اون شرایط بسیار سخت تا پارسایه او اطاعت او ما رو شایسته رفتن به هیچ سازه همه این ما که به اون ایمان داریم به دین مناز که گفته زیر شریعت متولد بکنید برای چند لحظه به این موضوع فکر کنید شما به ده فرمان فکر کنید و ما ده فرمان رو میتونیم عرضگاه بازگردیم و به اونها نگاه کنیم و درک اونها بسیار ضروری هست زیرا هیچ چیزی نیست که مثل اون بد درک شده باشه ده فرمان در فرمانی که خدای زنده به ما داده، در حقیقت هزاران فرامین هستن. یعنی شما باید سیدر کنید که هر یکی از این فرامین، هر یکی از اون فرمانها، مگر به ویژه اون شش فرمان آخر، اون گناه اصلی رو من می کنه که ایکی از خانواده بزرگیوی در نظر می گیره. بنابران مثال، وقتی که موسى می که قتل ما کن، موسى توضیح می ده و خدابند ما ایسای مسیح اون رو تایید می کنه در عهد ج این هوا که میگه قت مکن، این شامل گناهان بسیار زیادی میشه. گناهانی که حتی شامل نفرت هم میشه و بدخواهی و گرفتن آزادی دیگر همه اینا جز به گناه قت محسوب میشن. شما اگر شادی کسی رو بگیرید، این قت محسوب میشه. اگر شما آزادی یک فد رو بگیرید و یا خوشحالیش رو بگیرید، این قت محسوب میشه. اگر کسی عزیزش رو ازش تو استفاده کنه، نسبت به او خشونت نشون بده و همسرش رو باش بذفتاری کنه این قصد محصول میشه اگر کسی شادی کسی رو میگره این قصد محصول میشه و اون هاکمین مسلمین خبر ندارن. هر روزه دارن میلیونها نفر رو به قدر میرسونن. و خدابند مایسای مسیح این رو میگه. توضیح میدم. و اگر کسی نفرت دارید شما اون رو در دلت به قدر رسوندید. و اگر به هریک از این ده فرمان نگاه کنید هر کدوم از اونها گناهی که من شده شامل هزاران گناه دیگه میشه. و خدابند مایسای مسیح تمامی این شریعت رو حفظ کرد. و اتا یک ثانی هم از کسی نفرت نداشت. هدگست اتا برای یک ثانی هم نفرت نداشت. بله او علیه گناه خشبگین بود. خشبش آدلانه بود. خدا بند ما ایسای مصیر نه فقط ده فرمان رو افزگرد بلکه تمامی هزاران فرامین پدر آسمانی همه این فرامین رو که شامل اون میشن و مصیر پیشتر رفت. شما بدونید فرامین ای که میگه به عنوان مثال تو این کار رو نکن شما نه فقط بایستی اون کار رو انجام ندید، بلکه بایستی خلاف اون رو به انجام برسونید. وقتی که میقعد نکن، نه فقط نبایدی قعد نکنید، بلکه باید محبت نشون بدید، خلافش رو به انجام برسونید. یعنی انسان نیکی باشید، محبت کنید، به دیگران کمک کنید، دست دیگران رو بگیرید، یاری برسونید. بله دوستان دین مسیحیت اینه این حقائق رو از ما میخواهیم تمامی این فرامین رو چه بلاواز مصبت چه بلاواز منفی مسیح وقتی که چست بوشید به این جان اومد اونا رو به شکل کامل حفظ کرد از پدر آسمانی اعتاعت نموند و مطالع اون ساعت ها نیاز به وقت داره در بعضی از کلیس ها شما وقتی که به گریستان میرید این ده فرمان رو بیان می کنن بی ایک شکل این کارو خوبه که ما ده فرمان رو زه کنیم اما بی ایک لحاظ اگر اینو رو تکرار کنیم مردم ممکنه فکر کنن فقط همین ده فرمانی که من باید حفظ کنم من کسی رو نکشتم من زنا نکرم پس انسان خوبی هستم اما وقتی که کلام میگه زنا نکن خداوند ما عیسای مسیح گفت شما اگر به زنی نگاه کنید با شهوت در دل زنا کردی وقتی که با اون تصاویر پرنگرافی نگاه کنی، شما اون شریعت را شکستی. اما اگر این را هر روز ما تکرار کنیم، قطمه کن، زنا نکن، ما ممکنه فکر کنیم این فقط همون حکمه. در صورتی که هر حکم یک خانوادی بزرگ از احکام را در نظر میگیره. اما مسیح وقتی که جیس بشی، در زمان خدمت زمینیش، حتی یک گناه هم مرتکب نشد. نه فکر، نه در اندیشه و نه در اعمالش و تمام و اون جای گذین ماست، خدای ماست، نجات دنده ماست و زندگی اون پارسای کامل بود. از زن زایده شد یک انسان کامل، یک فرزند کامل و زیر شریعت متولد شد تا آنانی را که زیر شریعت بودن فدیه کند، یعنی باس خرید کند از سریق پارسای کامل خودش که به حساب ما مسیان گذارده میشه و همتنین از سریق مرگش فدیه گناهان که برای سنه پرداخته شد به این شکل که قوم خودشو که زیر شریعت بودن و با اون ایمان دارن فدیه داد، باز خرید کرد تا آنکه پسرخاندگی را بیابیم بگذارید به موضوع پسرخوندگی فکر کنیم. این معتقده از که شما در آین مسیحیت دارید. پسران و دختران و خدای زنده و حقیقیم. دوست عزیز، اگر شما واقعا به مسیح ایمان بیارید، همه چیز عوض میشه. موقعیت شما در حضور خدای زنده عوض میشه. فصیت شما عوض میشه. در نظر بگیرید یک بچه ای که یتیمه، در زمان قدیم، کسی او رو به فرزندخوندگی به پذیره. و این فرد صرفتمنده اکنون این یتیم شاید تنها بچه هست وارث تمام اون صرفتها شده بدل شده به فرزند این مرد صرفتمند این تف یتیم بود، بدبخت بود، کسی رو نداشت، هیچی نداشت کاملا ناچیز بود، فقی بود، هیچیز نداشت اما اکنون که وارث شده، پسرخانده شده به همه چیز میرسه این یک مثال کوچک اصول عزیز اگر مسیح شما رو نجات بده ما گناهکار اینوی که تحت لعنت خدای زنده هستیم، ما که فرزندان غذاب هستیم و اگر از جهان بریم به جهنم افکند میشیم. اکنون در مسیح پسران خدای زنده میشیم. البته ذات ما خدایی نمیشه مشخصا. و ما به یک عنوان، ما فرزندان رو میشیم به شباحت مسیح در می آیم و خدای زنده ما رو از آن و خودش می دونه ما رو برکت می ده، هدایت می کنه، از ما دفاع می کنه و رابطی ما، وضعیت ما در این جانب از می شه من به خدای زنده تعلق دارم من ایک از فرزندان و خدای زنده هستم من ایک از شهروندان و آن ملکوت آسمانی هستم و من ایک از فرزندان و خداونده هستم کلامش رو درک می کنم معنای کلامش می فهمم دعای مرومی شنوه پدر من هست یکی از کسانی هستم که به اون تعلق دارم میتونم نزد پدر هاسمانی برم در نام بسریه گانو مولودش و دعا کنم و یقین داشتم باشم که دعای مرومی شنوه و مشکلات همون از اون میارم، مسیبت هامون، سختی هامون و بعد میگم خداونده ای پدر آسمانی تو من رو نجات دادی و من از آن تو هستم به من یاری بده تا نام تو رو حرمت دارم و مثل ایک مسیحی زندگی کنم ای پدر آسمانی به گناه هانم اعتراف می کنم یاریم ده و من قول میدم که تلاش کنم تا مسیح بهتری باشم و به این شکل کلام خداونده رو درک می کنم راهای اون رو در میابم و از اون میخوام به من راه نمایی کنه و برای هر هنچی که بهش ضرورتاً نیاز دارم از اون کمک میخوام و هر روز میتونم نزد پدر آسمانی برم و به زبان فاسی نزدش دعا کنم اون خدای از که زبان مرا میفهمه و این وضعیت اون فرزندی هست که به پسرخاندگی در اومده وارد خانواده خدای زنده شده من به یاد دارم سالا قبل کسی به من گفت این شیوهی هست که آیا کاری که شما انجام میدید کار درستی هست یا نه؟ آیا این کار نزد خداون پذیرفته شده یا نه؟ آیا اخلاقیه یا نه؟ شما به خودت میگید قبل از این کار انجام بدید من پسر یک پادشاه هستم به عنوان یک مسیحی و من به عنوان یک مسیحی باید زندگی کنم آیا این کار برای یک مسیحی درسته؟ آیا این برای پسر شاه شاهان درسته؟ من صفی رو هستم بروی زمین پسر خدای زنده شاه شاهان او که شاه شاهان من به فزن خاندگی در اومدم مصیب این جهان اومد از زن زایده شد و زیر شریعت متولد تا انا رو که زیر شریعت بودن فدیه کند تا اینکه پسرخاندگی را بیابم اما چون که پسر هستید خدا روح پسر خود را در دلهای شما فرستاد که ندامی کند ابا ای پدر بس میدی در این آیات ما خدای تسلیس رو داریم خدای پدر پسر یک آن مرودشو میفرسته تا ما رو نجات بدیم خدای پدر خدای پسر و اکنون روح پسر، روح قدس در دل شما مسیان هست و ندام میکنید. ابا، ای پدر و به شما یقین میده، اتمینان میده که شما نجات یافتید و میتونید خدای زنده رو پدر خود بخونید. از سمیم قرب او رو بخانید و بگوید ای پدر من به تو تعلق دارم این که از فرزندانت هستم. خدای زنده روح پسر رو به دلهای شما فرست داده اگر مسیحی باشی و شما ندام می کنید ای ابا ای پدر دستان این دین راسین هست این خدای زنده هست خدای محبت یک فرزند بی ارزشی مثل من و شما رو به فرزند خاندگی در می آره ما فقط یک واجه رو داریم که توصیف می کنه محبت خدای زندجه هست و راه های او به چشک هست، فقط کلام رو داریم و هر از کاهی شما در کتاب مقدس اشاره هایی رو می بینید به روی مسیح چهره مسیح، ظاهر مسیح و این زبان رو ما حتی در سرود های مسیحی داریم بسیاری از سرود های مسیحی هست که در اونا گفته شده ای خدای زنده رویت رو برما بتابان و همه چیز خوب باشه ما ممکنه بگیریم این احساساتی هست این کلام احساساتی هست صرف روی خود رو برما بتابان ولی ما مسیح رو از ظاهر ایمان می شناسیم ما اون رو از طریق کلامش می شناسیم، کلام این که به ما داده. مسیح خودش رو در کلامش بر ما مکشوف ساخته، توصیف داده که چه که هست. مسیح زمانو که در این جهان بود، مردم محبت رو در اون می دیدن. اکنون ما مسیح رو نمی تونم ببینیم. آنچه که در دست داریم کلام او هست و در این کلام ما احساسات مسیح رو داریم محبت او رو داریم حکمت او رو داریم وفاداری او رو داریم نسبت به ما دوستی او رو داریم گویی ما روی او رو میبینیم و در روی او این محبت دوستانه محبت مادرانه محبت پدرانه رو میبینیم وقتی که میخونیم روی مسیح شامل اینا ها میشه اما ما روی مسیح رو اکنون در این جهان نمیبینیم ما فقط کلامش رو داری ولبته اگر که مسیحی باشی، تجاره بیرونیز دارید. شما دعا کردید یک زمان و خدای زنده به دعای شما پاسخ داد. و نیازتون رو براورده کرد و به یک عنوان میشه گفتی شما اون شواهد رو به شکل تجربهی دارید میدونید ایک از فرزندان خداوند هستید دعاتون رو میشنند با بردباری شما رو تعمل میکنند شما مراقبت میکنند اما شما هم هنوز روی مسیر رو ندیدید فقط میبینید کاری که برای شما انجام داده شما کلام رو دارید کلام مسیر رو و اون تجربه رو دارید اون شواهد رو در زندگی دارید میتونید با اون فکر کنید، میتونید در اون تنمال کنید، اما دوست عزیز اگر مسیحی باشید، یک روزی خدا و نیسای مسیح رو خواهید دید و واقعا نمیشه چگونی رو توصیف کرد، این مثل یک محجزه بسیار بزرگ خواهد بود. زمان که شما فارد جلال بشید و در اونجا روی مسیح رو ببینید، در حقیقت این ارزش ها رو خواهید دید که مثل نور از او ساته می شه در تمام جلال و غنا شما نه فقط این ها رو احساس می کنید ورکه اون رو می بینید محبت اون رو درک می کنید در این زندگی می شه ایک مثال کوچکی زد فرش کنید کسی شما رو بسیار دوست داره مثلا مادر شما وقتی که می خواد به جایی برید شما رو در آغوش میکیره و شما احساس میکنید و محبت اون مادر رو در روش میبینید. دوست عزیز این مثالی از زردهی هست از اون محبت مسیح وقتی که وارد جلال بشید محبت شخصی او برای شما او که خونش رو برای شما ریخت و محبت او و مراقبت او از شما و این که به او تعلق داری و حکمتش که چگونه شما رو در این جان نگاه داشت همه اینا رو شما در روی مسیح قایدی سفات خدایی در چهره او درخشان است اما فرای همه نیکی او محبت او به شخص شما که شما رو برگذید و نجات داد از میان هزاران گم گشت از میان هزاران مسلم بدبخ و گمراه بله دوست عزیز ما نمی خواهیم حتی برای یک لحظه نگاه مونه از روی مسیر برداریم وقتی که او رو میبینیم و در میابیم که چقدر به ما محبت نشونداد چه لطفی نشونداد در این جان فقط کلام رو داریم و اون شباهات کوچکی که در زندگی داریم و خدا باید به ما یقین میده اما در جلال واقعیت رو خواهیم دید خدای زنده رو خواهیم دید دوست عزیز ما باید به این مسایل فکر کنیم به عبتیت به ز زمان میگذریم و وارد عبدیت میگیم. زمان که کشتی این دنیا به ساحل عبدیت میرسه و ما خدای خود رو خواهیم دید. خدایی که در این جهان نمیتونیم ببینیم. خدای نادیدنی، خدای محبت، خدای جلال، خدایی که دیدنش ما رو به شگفتی در خواهد آورد. ولی زمان مسیحیان ترسی از مرگ نداریم. هیچ ترس و حراسی از مرگ نداریم. بله به دوستانتون و عزیزانتون که اونها رو تر خواهید کرد. تسلیم بدید. اما خودتون ترسی از مرگ نداشت باشی. زیرا به بهش خواهید رفت. زمانه که کلام بدل به واقعیت خواهد شد. ما از یک فرزند یتیم بدل میشیم به فرزندان خدای زنده وارد خانواده اون میشیم. چون زمان به که ما رسید خدای زنده وغیری، خدای تسلیس، پسر یک آن مولود و خدا فرستاد، که از زن زاینی شد و زیر شریعت متولد. به چه علت؟ تا نانی را که زیر شریعت بودن فدیه کند تا انکه پسر خاندگی را بیامید. اما چون که پسر هستید خدا روح پسر خود را در دلهای شما فرستاد که ندا می کند یا ابا یعنی ای پدر پس دوست عزیز برای مسیز زندگی کنید او رو خدمت کنید و تا زمان دارید او رو خدمت کنید و پرستش کنید و محبت خود را به اونشون بدید. خدایی که تا این حد به شما محبت نشون داد. آنچه که به شما این مسیحی خواهد رسید در اون جهان فرای توصیف است.
تفسیر رساله غلاطیان (بخش۸)
Series تفسیر رساله غلاطیان
Spiritual Rags to Riches
Sermon ID | 12224658323218 |
Duration | 35:44 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Galatians 4:1-6 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.