00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
مرساله غلاطیان نگاه میکنین فصل چهار آیه نوه اما اکنون که خدا را میشناسید بلکه خدا شما را میشناسد چگونه باز میگردید به سویان اصول زعیف و فقیر که دیگر میخوایید از سر نوانها را بندگی کنید؟ در اینجا رسول راسین خداوند نامه خود را می نویسه برای کلیسه هایی که در جنوب غلاطیه هستند. او در سفر دوم بشارتی خودش هست. این کلیسه ها در سفر اول بشارتی او تحسیز شدند در جنوب غلاطیه. اما به زودی توسط این معلمین منعرف دارن به انعراف کشید می شند. این معلمینه که یهودیگر ها خونده شدند و از ارشالیم اومدند و این معلمینه مرتعد پس از این که پلوس اونجا کلیزه را ترک می کنه به اونجا میرن و از کلیزه را که پلوس تحصیص کرده شروع می کنن با تعالیم غلط به بیرای کشوندن و با اونا میگن کافی نیست دا به مسیحی ایمان داشته باشید فاین ایمانداران تازه یهودی زاده نیستن و این معالمین یهودیگر ها با اونا میگن شما باید ابتدا خدنه بشید، ابتدا سنت یهود را حفظ کنید تا خداوند از شما خشنود باشه و از هیچ راه دیگه شما نمیتونین از خدای زنده پذیرفته بشید، مگر اینکه ابتدا مثل ما یهودی بشید. اکنون پولوس رسول وقت زیادی رو میذاره و برای امنا صابت میکنه که این تعلیم کاملا منحرف و اشتباه و تضاد با انجیل نجات بخش خداوند مایسای مسیح هست. اینم اون تعلیمی که محمد عربی میداد که نجات از راه اعماله فیس رو جایگذین اعمال مذهبی می کند. شما باید کاری انجام بدید، باید ثواب بکنید، باید کارهای مذهبی رو انجام بدید و اون سنت و تشریفات یهود رو به دقیقه حفظ کنید. در صورته که اون رسوم و تشریفاتی که در آین یهود بود برای رستگاری قوم نبود، اونا درس تعلیمی بود، درس تصویری بود. اونا نشون می داد که خدای زنده قدوسه، نمیشه اون نزدیک شد، شما ابتدا باید توبه و ایمان داشته باشی به مسیحایی که خواهد اومد. و این رسوم و تشریفاتی که در آین یهود بود به دین منظور بود تا قوم بني اسرائیل رو فروتن سازم. اما در عوض معلمین یهود، فریسیان و غیره اینا رو بدر ساخته بودن به سیستم مذهبی نجات از طریق امان. اونا می کفتن ما قوم برگذردهی خداوند هستیم و اگر این آین و رسوم یهود رو حفظ کنیم از طریق اونا خداوند ما رو می پذیرن. کاملا در تضاد با انجیل نجات بخش خداوند مایی سایی مسیحی، فیض رایگان که شما نجات میخشه. و پلوس این دلائل رو برای اونها میاره و در اینجا به شکل شخصی با اونها صحبت میکنه، باید هشت قطع کنین. موناتش اونی نیگه در آن زمان چون خدا را نمیشناختید، خدای باطلی رو پرستش میکنید، خدای زنده و حقیقی رو نمیشناختید، آنها این را که طبیعتا خدا یا نبودن بندگی می کردید و اگر مسلمان بودید نماز می خوندید روزه می گرفتید و این گذشتگی شما بود شما خدای زنده رو نمی شناختید یک خدای باطل اعتقاد داشتید یک شعبت شخصی با خدای زنده نداشتید و اگر شما بخوای یک مسیحی باشید و فرزند خداوندگردید، باید او رو بشناسید، رابطه ی شما با او عوض بشه. اما این افراد اکنون نجاتی آفدن و پلوس میگه این گذشته ی شما بود. اما اکنون که خدا را میشناسید و تعداد اینا زیاد بودن کلیسه های غلاطیه که واقعا نجاتی آفدن و اینا واقعا خداوند ایسای مسیحی رو شناختن به او ایمان آوردن. و پلاز ادامه میده برک خدا شما را میشناسه این خدا بود که شما را فرا خوند حال چگونه باز میگردید به سویان اصول زعیف و فقیر اصولی که دیگر میخوایید از سر نوانها را بندگی کنید آیه نو، اکنون که خدا را می شناسید، این افراد واقعا توبه کردن، به خدا و نیسای مسیح ایمان آوردن و به مرگش بر روی صلیب کاملا اعتماد کردن برای رستگاریشون. دریافتن که نجات و رستگاری تنها و تنها از طریق ایمان به مسیح است و کاری که او انجام داد. و خداون اونا رو فراخون، اونا رو عوض کرد. اکنون اونا میتونن دعا کنن، خداون به دعاشون پاسخ داده، اونا احساس میکنن که واقعا نجاتی افتن و خداون اونا رو بخشوده و اکنون پدر آسمانی اوناست و اکنون خدای اوناست و با توجه به تمام این شواهه و تجارب تبسط این معلم نروحی دارن باز میگردن به سویان اصول زعیف و فقیر در اینجا پولاست چونین توضیح می ده اکنون که خدا را می شناسید بلکه خدا شما را می شناسند به این معناه که این شما نبودی که زرنگ بودی و خدای زنده را شناختید شما یک باره به این فکر نیفتید برم و خدا را بیابم و ببینم کجاست برم به کلیسا کلام را بشنم و من باید نجات بیدا کنم من باید خدای زنده را بشنستم پولاست می گه خیلی شما در دلتون با خدای زنده دشمنی داشتید یک خدای باط هیچ آقایی راج به اون نداشتید. ترخ خصومت بودید با اون. این وضعیت همه امازد. ولی ازا پلوس جونین میگه خدا شما را میشناسد. او بود که قدم اول و پیش کتاش. او بود که در دل شما کار کرد. او بود که دیدار شما را باز کرد. شما بی خدا بودید خدای باطلی را خدمت میکردید و یا فکر میکردید خدای وجود ندارید. و اگر انجی را برای تون وعظمی کردن گوشت نمیکردین. اما اکنون یه ا یک بار شروع کردید به توجه نشون دادن، یک بار گوش های شما باز شد، علاق مند شدید، دلتون گرم شد و واقعا می کنید حاجه به مسیح بشنوید و در میابدید که اینا حقیقته و باید اون رو بیا بید و واقعا اون رو بشناسید و ایمان بیارید. در غیر این صورت زندگی هیچ عرضشی نداره و پولست میگه چه تغییر بزرگی روی داد. از ایک فرد شکاک، از ایک فرد بی خدا، از ایک مسلمان گمرا، بدل شدی بی که از پیروان مسیح. چه تغییر بزرگی هست. زمانی که خدای زنده به نبال شما میاد و با روح القدس در دل شما کار میکند تا شما رو بیدار سازه تا پی ببرید به نیازتون و به جایی میاد که باید توبه کنید و ایمان بیایید. بس این واجه بسیار مهمه. اکنون که خدا را میشناسید، بلکه خدا شما را میشناست. یعنی خدای زنده بود که این کار را شروع کرد و شما را فرا خوند. او بود که در دل شما کار کرد، در رحمت و محبت عظیمش. و این اتفاق حتی برای پولوس رسول نیز افتاد. او کسی بود که به کلیسا جفا میرسون. ای که از مقام های بالای فریسیان رو داشت، به دنبال نابودی کلیسا بود، اونها رو میخواست به قد برسونه، به زندان بیندازه و آذار بده، و حتی به دنبال این بود که حکم اعدام و سنگسار اونها نوشته بشه، اگر میتونستی این کارو انجام بده. اما خداوند در دلو او کار کرد و او رو نجات داد. بس دوستان، خدای ما میتونه هر گناهکای رو نجات بده. اگر پولوس رو نجات داد که دشمن کلیسا بود، بدون شک می ایچ شکی در قدرت و محبت خداونی سایم از این نداشته باشید و پولوس رسول نجات یافه بدر شد کاملا بی ایک فرده دیگه و این کاملا کار خداون بود پولوس میرفت در رادمش تا به قد برسونه نعبود کنه اما خداون او رو کاملا برگردون مسیرش آواز کرد، زندگیش آواز کرد. و ما نموناهای این افراد و دوستان بسیار زیاد داریم. و این تجربه همه ی مصیحان بوده. که سانکد و دوستانشون هم فکر نمی کنند که یک روز این فرد پاش رو به کیلیزا بذاره. افرادی که بی خدا بودن ویا دین باطنی رو پرستش میکردن. خداوند اونها رو میشه نام، اونها رو فراخوند. دوستان عزیز، رستگاری و نجات از ابتدا تا با آخر کار خدای زنده و عقیبی است. از روی فیضش ما رو میخونه و نجات میده. اکنون پولوس برای این ایمانداران دلیل میاره و میگه چگونه باز بر میگردید؟ ممکنه بگید پولوس یک لحظه سب کنی این افراد بودپرست بودن و شما اعتراض میکنه که اینا باز میگردن به آین یهود، اینا که یهودی نبودن. معنای این چه از که میگه باز برمیگردید. اینا که ایشفق یهودی نبودن که اکنون به اون صورت باز گردن. مشخص او به آین و تشریفات یهود اشاره میکنه اون آین پرستش یهود عالی بود تصاویری بود از این که چگونه با ریختن خون گناه بخشوده می شه چگونه گناهکاران مغفرت گناهانو از این راه می جوین اما یهودیان این را وسیلهی ساخته بودن برای نجات و این بدر شدود به خرافات خرافات مذهبی که گویی شستن می تونه روحو مرا نجات بده و یا اون بخوری که روی معبر سخته می شد و یا قربانی که سخته می شد می تونه روح و جان رو نجات بده این چیزی که تقریبا میشه گفت احمقانه هست و بچگانه هست این اصول زعیف و فقیر خونده شده این کلام رو توضیح هم داده پلوس میگه شما چگونه بار دیگه باز بر میگردید یعنی اون چیزی که یهودیان به اشتباه انجام میدادن یعنی پرستش و سیسم پرستشی راه نجات میدونستن و اون کارهایی که در معبد انجام می شد به عنوان رایی که از طریق اونا خدابند اونا رو می پذیره. پلاس می گه این کار با اون کاری که بود پرستها انجام می دادن هیچ تفاوتی نداشت. بود پرستها یک بودهایی رو ساخته بودن. و یهودیان نیز به چیزهای اعتماد می کنن که در خودشون هیچ عرضشی ندارن و کسی رو نجات نمی ده. اونا صرفاً تصویرن تا به قوم آقایی بده، تعلیم بده و اونا چیزایی نیست که بهش اعتماد کنید تا شما رو بهش برسونید ولی ازا پلوس اونا رو اصول زعیف و فقیر میخونه و در حقیقت چنین میگه؟ میگه یهودیان به آین و رسومشون اعتماد میکردن؟ این کار خرافتیه و همون کاری که بودپرست ها انجام میدن کار اونا هم خرافتیه کاملا خرافت پرستی هست اونها به بدپستی بازگشتن، با گوشت پردن به این معلمین یهودیگرام. پلوس اینها رو اصول زعیف و فقیر میخونند. یعنی اون اصول اصازی، ابتدایی، مطالبی که شما در گودکستان فرا میگیرید، مطالب بسیار ساده. این اصول رو ضعیف و فقیر خونده اون آین پرستشی یهود که بسیار عالی بود برای تعلیم دادن و دهفرمان موسى اینا شما رو نجات نمیده اما اینا بسیار عالی هستن اونوان اصول خدای زنده اما وقتی که شما نجات یافتید به یاری خداوند به فیضی که به شما میده شما دهفرمان رو به یاری خداوند سعی میکنید تا حفظ کنید اما اگر بینها اعتماد کنید به اعمالتو و بگید من اینها رو میدونم من هر روزه دفرمان رو میخونم من اینها رو میخونم و میدونم این کار باعث مغفرت گناهانتو نمیشه این کار خلاف پرستی هست فرق با خودش میگه من ده فرمان رو میدونم و اینا رو هر روز میخونم. از حفظ دارم. نه دوست عزیز؟ شما باید بر اساس او زندگی کنی. و البته نمیتونی. بس استقایی باید به رائیگان به شما عطا بشه. اما زمان که مسیحی شدی، زمان که نجات یافتی، اون وقت که شروع میکنی به حفظ شریعت. اما رستگاری بر اساس حفظ شریعت نیست، بر اساس ثواب نیست، بر اساس اعمال نیست. رستگاری بر اساس کار مسیحه، خونی که بر سلیو ریخته شد، به جای خون و خودش. پولاس میگه این اصول ضعیف و فقیر هستن. این آین موسا قدرتش نداره تا شما رو نجات بده، قدرت نداره تا به تو حیات منوی بده. زعیفه. نمیتونه به شما درک قدای زنده رو بده. این قدرت رو نداره تا به شما توانای بده تا دعا کنی. تا خدابند دعای شما رو بشنم. برای تحقیل شما زعیفه. در فرمان قدرت من هستم تا ما رو محکوم کنم. قدرت من اصلا تا ما رو فروتن بسازن، تا در یابین که ما گناهکاریم و شاعصه مجازات خدافن و باید به رایگان مخشوده بشیم اما به عنوان این که ما رو پارسا بسازن زعیفن، ناتوانن و فلوس میگه انا اصول فقیر هستن یک فقر فقیر رو در نظر بگیرید و هیچی نداره که به کسی ارائه کنه این اصول به این شکل هستن یعنی کاملا فقیر یک گدای فقیر چیزی نداره که به شما بده. شما باید اون چیزی بدید. اونه میتونه به شما یک خونه را بده اون فقیر که خونه ندار. اونه میتونه به شما یک دست لباس بده اون گداست. چیزی نداره به شما بده. اون فقیره. یک فرد فقیر و نیازمند قادر نیست چیزی به شما عطا کنه. به این مناست که پولوس آین موسا رو تشبیه نیکنه با اون اصول زعیف و فقیر، زیرا قدرت نداشتن تا به شما حیات بده، بخشش گناهان رو بده، شما رو بهش برسونه، با خدای زنده آشتی بده، کارو اونا سفر میوی تا شما رو فروتن سازه. به شما نشون بده که خدای زنده و حقیقی قدوسه، متفاوت از دیگر خدایان و شما رو تشفیق کنه تا نزد او بیایید و در مسیح مغفرت رایگان رو به دست بیارید اون اصول زعیف و فقیل خونده شدن دوست عزیز این آیات چه ربطی به ما داره؟ ما نا یهودی هستیم و نا بودپرست ربط اینا به این شکله ما نباید به هیچ چیزی برای نجاتمون اعتماد کنیم چه چیزی که شما تمام وقتتون رو به اون صرف میکنید؟ تمام انرژی فکریتون صرف اون میشه؟ چه چیزی از دوست عزیز که شما میخواید به دست بیارید؟ و گویی میخواید از سر نوع اون رو بندگی کنید؟ بله دوستان ما باید چیزهایی داشته باشیم تا زندگی کنیم اما نباید اجازه بدیم تا اونها بدل بشن به یک بط در زندگی ما تا جای خدا و نیسای مسیح رو بگیرن در زندگی ما مسیح باید در اولویت باشه. ملکوت خداوند اوله اول. پرستش و قدمت خدای زنده و دعا و فراگیری راه های خداوند. خدمت بود. باید در اولویت باشه. وگرد چیزی در زندگی شما هست که جای اونا رو گرفته باید به خود بگید این اصول ضعیف و فقیره. این چیز نمیتونه به من حیات بده. نمیتونه خدای زنده آشتی بده. نمیتونه برکات عروب هم برسونه. نمیتونون من بهشو بده. شما به دنبال این هستی که در یک کشور خارجی اجازه اقامت بگیرید و این تنها چیزی که بهش فکر میکنید. اما این نمیتونه به شما برکات آسمانی رو بده. این اصول ضعیف و فقیر هست. تمام انرژیتون رو صرفون نکنین. برکات معنوی چیزی که بهش نیاز دارید. اون افکار دنیاوی رو کنار بگذارید. تمام فقت و انرژیتون رو صرفون نکنین. گاهی حتی ما وقت زیادی در برابر تلویزیون صرف می کنیم، ویا اینترنت و یعنی برنامه ها و موسیقی ها و ویدو کلیپ هایی تماشا می کنیم، این ها چگونه می تونه ما را اصلاح کنه دوست عزیز؟ این ها اون اصول زعیف و فقیر هست که باید کنار گذارده بشه. بس این کلام صرفاً برای یهودیان و غیریهودیان در اون زمان نیست، بلکه برای من و شما نیست. بله چنون می گه به اون ایمانداران می گ بلکه خدا شما را می شناسد، این که خداوند بود که شما را دوت کرد و نجات داد. اکنون چگونه باز می گرید به سوری آن اصول زعیف و فقید بود که ایسای که در گذشته بهش اعتقاد داشید به دنبالش بودید. هیچ چیزی قابل قیاس با خداوند ایسای مسیه نیست و کلام او و فراگیری حقیقت و خدمت شاه شاهان و بدر شدن اون شهروندان آسمانی در قیاس با مسیح همه چیزهای دیگه اصول زعیف و فقیر هستن. و پلوس میگه دیگر میخوایید از سر نوع آنها رو بندگی کنید. میخوایید باره دیگه بنده ای اونها بشید. و چقدر غریبه چیزهایی که ربطی به ملکوت و خداون نداره. این قدرت رو داره تا ما رو بنده ای خودش بسازه. و تمام انرژی و وقت ما و توجه ما رو از آن خود بسازه. در آیه در، پولاس ادامه می ده و چنین می گه روزها، ماها، فزها و سالها را نگاه می داری، یعنی به شکل کاملا خرافی اول رجب، اول رمزان، چارده فیلان ماه آیه یازمی ترسم برای تان که من بعدا برای شما بیهوده زحمت گیشیده باشم و آجایی که ترجمه شده زحمت یعنی اون کاری که دردناکه مثل آجورزنی، با سختی با اون کار انجام بدی؟ میگه میترسم که من بادا برای شما این درد و زحمت بیوده را کشیده باشم برای هیچ تمام اون وعصه ها، تمام اون معذه ها گویی بیفایله بود دوست عزیز آیا کسی این کلام رو میشه نبه؟ و این کلام با شما سخن میگه و به شما مگه دوست عزیز در این دنیا هیچ چیزی نیست که قابله قیاس باشه با وعظ انژی، تا خدمت مسیح، و یا شبان مسیحی شدن؟ دوست عزیز، اگر شما میخوایید به عنوان مثلا شبان مسیحی بشید، به این کلام فکر کنید. پلوس چه کرد برا اون کلیسا؟ زحمت کشید. میگه میترسن برایتون، من بادا برای شما بیهوده زحمت کشیده باشم. اون به عنوان یک شبان، کل زندگی، انرژی و طوانش رو سرف خدمت مسیحی کرده بود. اگر واقعا شما رو فرا بخوند تا شبان انجیل بشید، زندگی زحمت و پرتلاشی هست. اما به نظر می دهیست که بیهوده هست. یا شما وعظ می کنید و کسی ظاهراً به شما توجه اینشون نمی ده. بینید این پولوس زندگیشو داره به شکل خلاصه ای توضیح می ده. پولوس برای اونها وعظ می کنه و التماس می کنه و در این حال گویی به شکل که نمی خواد به ما بگه زندگی نامی خودش رو در یک جمعون رو خلاص میکنه میگه کل زندگی مو صرف تلاش و زحمت برای تسیس اینکی لیزا کردم از زمانی که نجاتی آفدم آی دوازه ای برادران بینید او برای ایمانداران نام را می نویسه اونها رو برادران می خونه ای برادران از شما استدعا دارم که مثل من بشه بینید چه احترامی داره برای اون مسیحیان در اون کلیسه ها در کلیسه های ناهی جنوب غلاطیه بگیه ای برادران مثل یک رئیس با اونا فریاد نمی زنه و سرشون اونها رو برادران می خونه این کاره شبان کلیسا هست دوست عزیز. یک مسیحی خادم مسیحه اولا باید سختی بکشه و بعد خودش رو برابر با اعضای کلیسا بدونه و اونا رو براداران و خوهرانش بدونه و سر اونا فریاد نزنه. پلوس چه میگه؟ میگه از شما استدعا دارم. امروز و گای متاسفانه شبانه های کلیز ها فریاد می زنن و تقاضا می کنن از مردم، اما پولوس به چه شکل بشارت می ده؟ به چه شکل وعظ می کنه؟ می گه استدعا دارم که مثل من بشوید یعنی مثل من کاملا به فیض خدا زنده اعتقاد داشته باشیم و فیض رایگان و کار مسیح و نه اون کاری که می تونید انجام بدید تا به خاطرش خداوند شما رو بپذیره و بعد پولوس چنین میگه چنان که من هم مثل شما شدم. منظور پولوس چه هست؟ میگه مثل شما شدم. در حقیقت میگه آیا بیاد ندارید وقتی که من نزد شما اومدم؟ من یک یهودی بودم. من یک یهودیزاده بودم. ابرانی به دنیا اومدم. خون یهودی در رگه هم هست. در جای دیگه اینا رو به ما میگه. یک فریسی بودم. با تمام آین یهودیت آشنا بودم. اما همه اینا رو کنار گذاشتم. وقتی که نزد شما اومدم، مثل شما شدم. مثل یک غیر یهودی اومدم نزد شما، از واجه های عهد قدیم استفاده نکردم، به اون شکل صحبت کردم که گویی من آین یهودو میدونم و در کلامم از اونا استفاده کنم و خود و فرد بزرگی بدونم و به شما نگفتم من ایک افراد مهم یهود هستم، ابرانی ابرانی هستم، اما مثل یک غیر یهودی مثل شما نزد شما آمدن به این معناست که میگه چنان که من هم مثل شما شدم با شما سر یک میز می نیشینم قضایی رو که شما می خورید می خورم و مثل شما صحبت می کنم معنای کلام و این هست که میگه مثل شما شدم و بعد ادامه میده. میگه به هیچ، به من هیچ زبن نکردید. میگه من از روی خسومت صحبت نمیکنم. ناراهت نیستم که من را ترک کردید و نزدگیر یهودیان رفتید و به خاطرش اصابانی شده شدم. نه. من را ناراهت نکردید. از از شما اصابانی نیستم. سپس در آیه 13 بار دیگه از خودش صحبت میکنه. و چنین میگه. اما آقاهاییت که به سبب زعف بدنی اول به شما بشارت دادم. و به طور طبیعی ممکنه بپرسیم اون ظرف بدنی پولوس چه هست که اینجا بهش اشاره میکنه چه چیزی بود که پولوس اون رو ظرف بدنی میخونه و یا یک بیماری که پولوس داشت و یا ظرفی که در بدنش بود مفسرین نظرات زیادی در این زمین اعرای کردن یک از نظرات که واضین دارن و مفسرین دارن اینه که این ظرف بدنی اون ظرف درونش هست یعنی اون وصفصه هایی که درش هست و به خاطر اونا عذیت می شد. اما این به نظر می رسه تفسیر درستی نیست. درهای سیزن می گه اما آگاهید. این چیزی درونی نبود. این وصفصه یه درونی نبود که کسی نبینه. این مطلب بود که دیگران می دیدن که شما آگاهید یعنی اونا می تونستن ببینن و می دیدن این ضعف بدنی پولوس رو می گم آگاهید که به سبب ضعف بدنی اول به شما بشارت دادم با این آزمون من را که در جسم من بود خار نشموردید و مکروه نداشتید مجقصه که این ضعف بدنی چیزی بود که به طور طبیعی اگر کسی اون رو داشت، مردم به خاطر اون رو تحقیل می کردن. در اون فرهنگ، اگه فرد این بیماری داشت، او تحقیل می شود. می گفتن نگاه کن فلانی این بیماری داره. چون اونو ممکنه خداوند اون رو برکت بده. چون اونو ممکنه ایک رسول راسین باشه. حالا هر بیماری چه بود قابل دیدن هست، یک زفیه هست که مردم می بینن و در اون فرهنگ اون فرد رو تحقیل می ساسه. اون ف پلوس میگه وقتی که من رو در اون وضعیت دیدید من رو تحقیل نکردید به خاطرش در صورتی که چون این بیماری باعث می شد همه از او بیزار باشن پس این ضعف بدنی در آیه 13 چیزی هست که هرکس می تونست اون رو ببینه البته این ممکنه قد کتا فرد باشه و یا دماغی که بزرگ هست و یا سریک کچل هست این که خصوصیت ظاهری و یا فرده که بسیار لاغر هست که در اون زمان کسی اینا را تشفیق نمی کرد در اون زمان، در اون فرند، این چیزها این خصوصیت مورد تحقیق قرار می گرفت در اون فرند و در اون زمان این خصوصیت فرده بزرگ نمی کرد شاید صرفن پلوس اشاره می کنی به ظاهر فیزیکیش به عنوان کسی که این خصوصیات داره کسی که اگر کسی او رو می دید او رو مسخله می کن پلوس رنژای زیادی روی دید بود حتی او رو سنسار کردن اما خداوند او رو نجات داد و او می گه حتی در بدن خودش زخمای خداوند ایزای مصیر رو هم می کنه شاید این در اینجا به اون اشاره داره با اون زخما به کسی که وقتی روی صورتش سنگ رو زدن و اگر اون جای اون مونده و یا چشماش زعیف هست در صورت هر چی که هست پلوس میگه میگه آقایی که به سبب ضعف بدنی آیا او پاه شل بود و موقع راه رفتن لنگ لنگ میزن؟ آیا به دلیل چشماش بود که ضعیفی که بدن به اون اشاره میکنه؟ در صورت هر چی که هست در ظاهر او هست و این باعث نعتبانای اون میشه محدودیت فعالیت اون میشه برای این کارش اما هر چی که بود هر چیزی که بود علا رقم تمام مشکلاتی که داشت، علا رقم ضعف بدنش، علا رقم این که ممکن بود او رو تحقیر کنن، خوابش مرن، پلوس تمام طلاششو انجام میدن. یه دوست عزیز من و شما با بدن سالم برای خدافن چقدر چقدر ضعیف عمل میکنیم. اگر نگاه کنیم به قرن اول میلادی و ببینیم رسول راسین و خداوند و حتی شهیدان کلیس های مسیح و قوم خداوند چگونه با غیرت تلاش میکنن، زحمت میکشن تا اینجی رو گسترش بدن و از طریق اونها رول قدست کار میکرد و اینجی رو بشارت میداد، گسترش میداد بعد از قوم دیگر به خداوند ما عیسای مسیح ایمان می آورد و این معطلب را در این آیات می بینیم که پلوس گویی داره زندگی نامه خلاصی خودش رو به شکل تلویهی به ما میگه میگه مبادر برای شما بیهوده زحمت کشیده باشن با ظرف بدنی که داشتن انژی رو برای شما وز کردن یعنی اون رو برای شما اعلام کردن برای کسانی که اون رو نشینید بودن میگه اول به شما بشارت دادن نه با سخنوری، نه با کلام بسیار شگفت، نه این که با اون کلام عجیب و غریب اونها رو به عیرت در بیاره، نه به شکل بسیار ساده انجی را رای رستگاهی رو از طریق مرگ مسیح بیان کرد. این مردی که ضعیف هست، شاید پیر شده، میگه اول به شما بشارت دادن. دوست عزیز اگر شما قصد دارید انجی رو به جایی برسونید، کلیسه را تحسیز کنید. کاری که پولوس انجام می داد. پولوس کلیسه را یکی بعد از دیگری تحسیز میکرد. در اول این کار بسیار سختیه. جامعه شما را همین شناسه فکر می کنید شما فریبکاریم. ممکنه با شما عصبانی بشید. ممکنه با شما ضدیت نشون بدن. کسانی که برای اولین بار می خواند کلیسه را تحسیز کنند کار بسیار سختیه. کسی که میره در ایک شهری در دکده ای کلیسه ها را تحسیس کنه، باید جایی را اجاره کنه، کسی نیست کمکش کنه، سندلی ها را بچینه، بخوایی روشن کنه، بعد از رفتن مردم اون جا را تمیز کنه، همه ای کار را باید خودش را انجام بده. کار نیست، کسی نیست که کمک کن. این ابتدای تحسیسی کلیسه های، جمعیتی نیست. هنوز شیخی نیست که دمه در باشه، دست بده، کارها را انجام بده. هیچ کسی نیست. اون شبانه کلیس ها به تنهایی باید این کار را انجام بده. کار سختیه. باید همه کار را به دست تنها انجام بدن. و حتی کسی نیست از اونا تشکر کنه واید کمکشون کنه. این دقیقا فضیت پلوس هست. نیگه آقایت که به سبب ظرف بدنی اول به شما بشارت دادم اون رو برای شما توضیح دادم که چگونه شما از رای ایمان به خدا و نیسای مصیب نجات میابید نه سریق اعمالتون نه سریق ثوابتون و کسی نبود کمکی نداشتم شاید ای که دو نفری برای مدت قطاعی بودن و رفتن آیه چارده بان آزمون من را که در جسم من بود خار نشمردید مکروه نداشتید. به چه علت در اون فرهنگ این افراد به دیده تحقیر به پولوس نگاه نکردن؟ علتش چه بود؟ این فرده که ضعیفه، این مشکل خاص رو دارن، این پیر، فرده نادوان، اون رو تحقیر نداشتن. با محبت بوبوش ندادید. و در عوض، در آیه 14 ادامی دهیم بلکه مرا چون فرشتی خدا و مثل مسیح ایسا خزی رفتید اگر اونا یک از فرشتگان و خدافند رو دیده بودن، هرچن که ندیدن حتی اگر فرشتی خدا رو می دیدن اونها شگفتی رو می دیدن فرشتگان باشون شگفتی هست، سحنه های قریبی روی می ده، کارهای شگفتی روی می ده پلوس میگه وقتی که من مارد کلیسا شدم، به شکلی من رو پذیرفتی که گویی من یک فرشه آسمانی هم که نازر شدم و کارهای عظیمی انجام میدم و چیزی رو نرز شما میارم که هر گز به گوشتون نرسیده، هر گز به عمرتون هم نشنیدید که نجات از راه فیضه، البته این اتفاقی بود که روی داد، نور اون کلیسا رو فرا نگرفت اما وقتی که وعض کلام رو شنیدن، وقتی که حقیقت رو در کردن، وقتی که در یافتن چگونه نجات می آمده، دیدگانشون باز شد، واقعا تصور میکنن که پولوس یک فرشته هست. برای اون زمان در حسورت. و پلاس از این دیدار اونا راضی بود. نه این که اونا تصور میکنند اونگه ایک فرشته هست بلکه به این دلیل که او در یافت بود که او پیام مسیر رو برای اونا میاره و محبت مسیر رو با اونا نشون میده. و اونا مسیر رو دیده بودن. کار او رو دیده بودن. اما برای اون چند لحظه، کسی که این پیام رو برایشون آورده برایشون مهم جلوه می کنه و مورد شرکوزاری و قدانی قرار می گیره مرا چون فلشته خدا و مثل مسیح ایسا پذیر افتیده بله دست عزیز، وقتی که کسی نجات می آوه اگر از طریق شهادت شما باشه شما رو یک فرد مهم می دونن گوی شما بودی که باعث نجاتو ناشدید اما نه برای مدت طولانی. به صورت در می آورن که شما نیست ایک انسان ضعیف و گناهکار هستید. اما برای اون چند لحظه واقعا شما رو دوست می دارن. و این شادی اون مسیحی که نجات یافته و پلوس اینو بی اونا یاداوری می کنن. های پونزر اکنون اونا چونون می گه. پس کجاست آن مبارک بادی شما؟ کجاست در اون لحظه شما برای اینقدر عرضشمن می دونستی؟ ارزش گران و قدر و اون چیزی که شما دریافت کردید و اون لحظه شاد بودید که بر اساس ایمان و مسیح نجاتی افتید اکرون کجا رفته که نصر معلمین یهودیگرام میرید ادامه ای آیه زیرا به شما شهادت میدم که اگر امکان داشت چشمان خود را بیرون آورده به من میدادید اگر این آیا رو در نظر بگیریم و فکر کنیم به اون ضعف بدنی، شاید ما ممکنه با خود فکر کنیم که شاید این بیمار یه ضعف بینایی داشت و اونا میگفتن یک کاش ممکنه دیزید چشمان خود را به او بدیم. اگر امکان داشت چشمان خود را بیرون آورده به من میدادید. شاید آزمون جسمی پولوس و یا زف بدنش که به خاطر دیگر اونو خار می شمارن، دیدگانش بود که زف بینایی داشت و در اینجا می گه شما در اون لحظه شاید چشمانتون رو بیرون می آوردی به من می داریم تا بتونم درست ببینم در صورت هر چی که هست نشون می دهی که در اون لحظه اینا چه محبت عظیمی به پولوس داشتن حاضر بودن هر چیزی رو از دست بدن. هر چیزی که برای شما بسیار ازشمن بود. پولست میگه در اون لحظه حاضر بودی اون رو از دست بدید. پولتون و دستتون و پاتون و حتی دیدگانتون رو اگر میتونستی. برای شما اینقدر ازشمن بودن، اینقدر قبض انجی رو میشناختید که حاضر بودین کار انجام بدید. اگه وقتی که انجیل نجات بخش رو شنیدید و در یافتید چیگونه نجات میابید. حاضر بودید به کسی که این پیام را آورد. هرچرا که داشتید اطاع کنید. آیه 16 پس چون به شما حقیقت را میگویم آیا دشمن شما شدم؟ پلوس ما اونا میگی که نیاز اونا چه هست برای حیات منوی برای اون نجات عبدی. متاسفانه از مبشرین هستن و وائزین که وعظ می کنن، اما حشدار نمی دن به عنوان مثال در مورد جهنم، در مورد عذاب جاودانی. آیاییفدر، پلاز در مورد ما محلمین یهودیگر ها چونی می گه؟ می گه ایشون برای شما غیرت دارن. این کار رو کاملا با غیرت انجام می دن. گویی بسیار مشتاقانه این کار رو می خوان انجام بدن تا شما رو بدرسازن به کسانی که اونها رو تحصیل بگید. فائزین و سخنوران عالی هستن به سابقه خودشون افتخار میکنن و به شکل مجاب کنندهی با شما صحبت میکنن که باید یهودی بشید اما پولوس میگه این غیرت به خیر نیست برکه میخوان شما را جدا سازند یعنی میخوان شما را از اون کلیسا از حقیقتی که در مسیح هست از پولوس رسول از تعالیم کتاب مقدس جدا سازند میخوان شما را از اونجا بیرون بیارن و این کاری که همیشه اون معلمین زاله انجام میدن تا شما ایشون را به غیرت به طلب اید یعنی شما به نمال اونا برید هیجده های هیجده اما غیرت در عمل نیکو در هر زمان نیکوست نه تنها چون من نزد شما حاضر باشم بلکه همیشه یعنی همه احساسات خود را غیرت خود را برای چیزهای دنیا قرار ندید بله وقتی که راجب فوتبال صحبت میکنن زیاد غیرتی نشید. وقتی که راجع به ملیتتون صحبت می کنن، غیرتی نشید. من ترکم، من کردم. نه دوستان، غیرتی نشید. بیش از حد به این مسائل اهمیت ندید. غیرت در عمر نیکو، در هر زمان نیکوست. یکی مسیحی بایستی تمام انرژی و احساساتش رو در اون مساحل معنوی قرار بده. نه در چیزهای دنیاوی. و این حالت ایدئال هست. پولوس چونین بود. ای کاش من و شما هم چونین باشیم. من و شما هم دوست عزیز اگر هنوز نجات نیافتیم دوست عزیز التماس کنید از خداوند بخوایید خداوندا من هنوز کورم هنوز ایمان ندارم هنوز باور ندارم دیدگانم رو باز کن خداوندا تا غیرت داشته باشم برای ملکوت تو برای نجاتی که در مسیح هست غیرت داشته باشم تا دیگران نیزین حقیقت رو درک کنم غیرت شما باید در اون جا باشه اولاً برای نجات خودتون، بعداً برای نجات دیگران. وقتی که غیرتی میشید برای هر چیزی دیگه ای، اولاً با خود بگید نه فقط این چیز اشتباهیه، وقت من رو هدم میده، بلکه من غیرتم رو در جای اشتباهی گذاردم. انرژی من، قوت من، غیرت من، باید برای چیزهایی باشه که نیکوست و معنویست و مرغوب بیمیشه به ملکوت و خداوند مایی سایی مصیم. آیای نونزده فرزندانو من که برای شما باز درد زهاییمان دارم تا مسیح در شما شکل بگیرد آوردن ایمانداران از مسیح مثل درد زهاییمانه باید به این شکل شبان کلیزا انرژی، طوان، سه و برباریشو بگذاره تا زمانه که مسیح در اون افراد شکل بگیره. چه واجه عالی هست. ما باید به دنبال این باشیم. به دنبال این باشیم تا ببینیم اون فرده که میخواد تحمید بگیره. آیا مسیح در اون شکل کرفته یا نه؟ آیا روح مسیح دل اون رو عوض کرده یا نه؟
تفسیر رساله غلاطیان (بخش۹)
Series تفسیر رساله غلاطیان
A Biblical Pastor's Objectives
Sermon ID | 12162477211069 |
Duration | 36:41 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Galatians 4:9-19 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.