00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
گتاب اول سماهل فصل هفت آی اول پس مردان قریه یعاریم آمده صندوق خداوند ها به خانه ابی ندب بر روی تپه بردن و پسر وی الازر را تقدیس کردن تا صندوق خداوند را نگاه بانی کند هر روزی که صندوق در قریه یعاریم منزل گرفت زمانی دراز یعنی بیس سال گذشت و تمامی خاندان اسرائیل ماتم کنن خداون را طلبی دند. سماهل به همه ی خاندان اسرائیل گفت اگر به تمامی دل خیش به سوی خداون باز می گردید پس خدایان بیگانه و عشتاروت را از میان خود دور کرده دلهای خدا به خداون محتوف کنید و تنها او را عبادت نمایید. آنگاه او شما را از دست فلسطینیان خواهد رهانید. پس منی اسرائیل بودهای بعل و عشتاروت را دور کردند و تنها خداون را عبادت نموندند. آنگاه سماهل گفت تمامی اسرائیل را در مصفه گرد آورید و من برای تا نزد خداون دعا خواهم کرد. پساران در مسفه گرد آمدند و از شاه آب برکشیدند و آن را به حضور خداوند ریختند و در آن روز روزه گرفته در آنجا گفتند ما به خداوند گناه ورزیده ایم و سمایل بنی اسرایل را در مسفه داوری کرد چون فلسینیان شنیدند که بنی اسرایل در مسفه گرد آمدند حاکمان فلسطینان بر زد اسرائیل بر آمدن، چون بنی اسرائیل این را شنیدن از فلسطینیان به حراس افتادن و به سمایل گفتن از بلند کردن فریاد التماس برای ما به درگاه خداوند مان یهوه بازمه ایست تا ما را از دست فلسطینیان نجات بخشد. پس سمایل بر ری شیرخاری برگرفتان را به عنوان قربانی تمام سوز به خداوند تقدیم کرد و نزد خداوند برای اسرائیل فریاد التماس براورد و خداوند او را اجابت فرمود. انگامی که سموهل قربان یه تمام سوزها تقدیم می کرد، فلسطینیان نزدیک آمدند تا به اسرائیل حمله کنند، ولی خداوند در آن روز به قررش عظیم بر فلسطینیان رد کرد و آنان را آشفته ساخت از حضور اسرائیل شکست کردند. مردان اسرائیل از مصفه بیرون آمدند و عصفه فلسینیان رفته آنان را تا زیر بیت کار می کشدند. اونگاه سمائل سنگی بر گرفته آن را بین مصفه و شن برپا داشت و آن را ابن ایزر نامید و گفت خداون ما را تا بدین جا یاری کرده است. اگر به فصل پیش نگاه کنیم فصل شیش آیه سیزده تونین میخانیم مردمان بیچمش در وادی به دوره گندوم مشغول بودن چون چشمان و خدا برف راشتند و صندوق را دیدند از دیدن آن شادمان شدند و از اونجا که حوضا و این احالی به درون صندوق نگاه میکنند و عده زیادی جانشون از دست میدن قبل از اینکه به این فصل برسیم باید بایاتی دیگه اینیز نگاه کنیم تا ببینیم چه گناهانی هست که در اینجا به اونا اشاره شده در فصل سماهل فصل 6 و همچنین فصل 7 به چند آی نگاه میکنیم بنوان ما قدمه اول تیموتو است فصل 1 آی 12 و شک میکنم خداوند خود مسیح ایسارا که مرا تقفیت داد چون که امین شمورد مرا با این خدمت مرگزید که سابقا کوفگو و ستمگر و گستاخ بودم اما ره می آفدم از آن رو که از جهالت در بی ایمانی چونین می کردم این پولست رسول هست در عقل قدیم گناهانی بود که بخشود ناشدنی بود یعنی گناهانی که فرد می دونست و اونا را انجام می دهد و برای این گناهانی که آگاهی صورت می گرفت، قربانی وجود نداشت. ولی ازا باید ببینیم این گناهان چه هستن؟ ما در کتاب مقدس راجع به کسی ها نمی خونیم که مثل پسر رسول که مسیحیان رو جفا می رسوند، سلس تارسوز. اما میگه خداون به من رحم کرد اما رحم یافتم از آن رو که از جهالت در بی ایمانی چونین می کردم البته او خطاکار بود گناهکار بود به خاطر اون گناهانش او جفاگو بود به کلیس های مسیح بی ایمان بود اینا جرمش هست از حضور خدای زنده و بایستی بخشوده بشه و بدین منظور که اون نجات یا به مجازات اون گناهان بایستی توسط خداوند مایسای مزیح بر روی سلیم تحمل بشه. اما اون گناهان رو با آگاهی انجام نداد. در عهد جدید گناهانی که با آگاهی صورت می گیره البته تحت خون مسیح هست اما نکته در اینجاست این گناهان بسیار بسیار جدی تر هستند نسبت به گناهان کسی که غافل هست و نمی دونه پولس رسول کلیس ها را جفا می داد به مسیحان آزار می رسوند زیرا ذهنیتش ملیگرایی بود، خوشک مصحب بود، از پیام مصیحیت نفرد داشت. ایک فرد بی خدا بود این. او گناهکار بود، اما در اون زمان نور درستی از کلام و خداون نداشت. اگر دقیقا می دونست که چه موضوعی را جفا می رسونه اون وقت جرمش بسیار بیشتر می بود. پس از اینجا به شکل غیر مستقیم می بینیم که پولوس می گه من ره می آفدم. زیرا از روی جهالت و این بی ایمانی چونین می کردم. شاید اگر او آگاهانه علیه مسیح گناه می ورزید، هرگز خداون او رو به رسالت نمی خوند و هرگز بدل بی ایک رسول نمی شد، حتی اگر خداون او رو می بخشد. زیرا این گناه بسیار بسیار جدی تر هست. بگذارید به انجیل یوهننا نگاه کنیم و در اونجا نیست اشعاری هست به این مطلب. در فصل نو آیه سی و نو تا چهول یک چونه نمیخوانیم. آقا عیسا گفت من در این جهان به جهت داوری آمدم تا کوران بینا و بینایان کور شوند. بعضی از فریسیان که با او بودند چون این کلام را شنیدند گفتند آیا ما نیست کور هستیم؟ ایسا به دیشان گفت اگر کور بودید گناهی نمی داشتید اما الان می گوید بینا هستیم پس گناه شما می ماند اگر در اینجا براشنی می بینید گناهی که بر اساس آگاهی صورت می گیره این گناه آگاهانه چه بود؟ برای چند لحظه به مظامیر نگاه می کنیم مضمور 19 هست خدمت گذارت تا از اعمال گستاخانه بازدار، بگذار که برمن مستلت شدم. آنگاه بی عیب خواهم بود و مبراه از اسیان عظیم. این عمل گستاخانه یا گناهی که آگاهانه صورت می گیره چه هست؟ واجهه ابرانی یعنی گناهی که آگاهانه هست اراده ارادی از روی مغرور صورت می گیره یعنی فرد تصور میکنه که میتونه این گناه رو انجام بده و خداوند برایش اهمیتی نداره. شما تصور میکنید شما این حق رو دارید و یا قدرت رو دارید که این گناه رو انجام بدهید. شما تصور میکنید علا رقم و حشته های خداوند میتونید اون گناه رو به راحتی انجام بدید و مجازاتی در انتظارتو نیست. فرض کنید کسی شبان یک کلیسا هست و این فرد یک رابطه جنسی رابطه خارج از زناشوی داره و فرض کنید این رابطه چندین سال ادامه پیدا میکنه و او همچنان میره به مردم تعلیم میده کلام رو وعز میکنه و غیره اما این گناه مشکلات بزرگی دار. این گناه بر این اساسی که این فرد تصور می کنه می تونه این گناهش رو خداوند ببخشایی. شاید این فکر می کنه من بسیار خادم قوی هستم، خادم خوبی هستم و خداوند براش مهم نیست و می تونه این گناهش ادامه بده و به جیاکاریش ادامه بده و همسرش خیانت کنه. و او همچنان در رابطه زنا هست و کلام خداوند رو تعلیم می ده. و البته مشخص که ایشون باید دروخهای زیادی رو بگه به عنوان کسی که وفادا نیست به همسرش مجبوره دروخ بگه و باید بدونه به کجا میره چه کارهایی رو انجام میده به همسرش دروخ بگه و غیره شاید این یک گناه دیگه باشه بلوه او توقیان کرده نسبت به خداوند گناه قرور هست که تصور میکنه این کار را انجام بده. از گناهان زیادی را شامل میشه. و این گناه هست که اون فرد دقیقاً میدونه این کار گناه هست. اون شوان کلیس هست. اما به گناهش ادامه میده و این کار را ادامه میده. و این نکته اصاسیه. این گناه در سایه آگاهی از حقیقت هست. و در مذمور 19 داور چونین دعا می کنه می گوی خداونده خدمت گذارت و از اعمال و گستاخانه باز دار جلوی من رو بگیر دعا می کنه می گوی خداونده من چونین گناه شریرانه و گستاخانی رو انجام ندم عنوان مثال گناه دیگه حسد هست کسی که حسد می برزم و این جزبه گناهان بودپرستیست در رساله افسوسیان دعوت میگه خداونده من را از چونین گناه هایی بازدار مگذار که برمن مسلط شوند یعنی برمن سلطنت کنند و چونین هم میشه این گناه ها به فرد سلطنت میکنه و زندگی او تحت کنترول خودش میگیره شاید ابتدای اون با یک گناه کوچیک هست هرچند که ما گناه کوچیکی نداریم تا این که اون بزرگ و بزرگتر میشه دعوت ادام میده ام. اگاه بی عیب خواهم بود و مبرا از اسیان عظیم یا اسیان های فراوان. این گناه گناهی هست که فرد آگانه انجام میده. مثل اون شبانه که نیزا که میدونه زنا گناه بزرگی اما در وارد این رابطه میشه. و چون این گناهی هست که گناه عمل گستاخانه خونده شده در مذمور ۱۹ و ۱۳. حالا با این مقدمه بگذارید به اول سمائل نگاه کنیم به زمانی که صندوق اعه به دست فلسطینیان افتاد و این موضوع کوچکی نبود صندوق عهد برابر با سقوط ارشالین بود. در سال 580 قبل از ميلادی موضوع بسیار بسیار بزرگ و هلنوکه این که صندوق عهد خداوند رو بودپرست ها به دست بگیرن و چه طوبیق بزرگی هست برای بني اسرایل که صندوق عهد را از دست دادن و زمانی که اون را بازگردند بنی اسرائیل ترسیدن و آدم رو به جاهای مختلفی میفرستدن و سپس به نایه بدشمس میاد جایی که لاویان هستند و میخونیم که اینها اون صندوق عهد رو باز کردن کاملاً بر خلاف کلام خداوند که حشتار داد بود بارها و بارها در کتاب خروج و عهد داد که اگر کسی به صندوق عهد نگاه کنه زندگیش رو هزه از قاعد داد و لذا مجازات بر اونها هست. آی نونزه خدا برخی از مردان بیت شمش را زد زیرا به درون صندق خداوند گیرستند. او هفتاتن از ایشان را زد و مردان بیت شمس سوگواری کردند. مردان بیت شمس گفتند کیست که به تواند در حضور یهوه این خدای قدوس بیستد؟ پس فرستگانی نزد احالی قریه یاریم گسیلداشو گفتند فلسطینیان صندوق خداوند را بازگردانیدند بیایید آن را نزد خود ببرید این افراد می دونستند که خداوند من کرده و نباید در اون صندوق نگاه کنند اما گفتند اکنون فرصتش هست بذارید ببینیم داخل اون چه هست و گناه اونها، این گناه ها گستاخانه است با آگاهی کامل بران چه که ممنوعه اون گناه را انجام میدن و مجازات میشن و این درسی هست برای همه قوم خداوان در تمامی احسار تا به امروز و این گناه هایی که معمولن صورت میگیر به این شکل گناه ها نیست که در پرستش صورت می گیره گناهان علیه یهوه به عنوان مثال در اینجا نگاه کردن به صندوق عهد این ها نشوندن دیگه دیدی اکفر نسبت به خدای زنده هست و سرسی که ما می گیریم این موضوع بسیار مهمه شما نمی تونی نزد خدای زنده و حقیقی بیایید مگر اینکه قبلا توسط خون مسئل پاک شده باشید باید بخشده شده باشید باید توبه کنید و بیایید نزد خداونم و زمان اینکه ما دعا میکنیم همیشه پرستش خداون در وحله اول هست و وقشش گناهون سپس ما درخواسای خود رو بیان میکنیم مگر اینکه دعای ما استراری باشه و باید سریعی دعا رو انجام بدهیم در صورت صندوق عهد رو در بیت شمس نگاه نمی دارن به خاطر مجازاتی که بر اون قوم فرود اومد. سفر از مردان قریه یاریم میان و صندوق خداوند رو به خانه عبی ندب میارن و پسر او رو الیازرد مقدس می سازن تا صندوق خداوند را نگاه بانی کنه در آیه دو می خونیم که صندوق عهد در اونجا به مندت بیس سال باقی موند و تمامی خاندان اسرائیل معتمکنان خداوندها تلبیدند به مندت بیس ساله که ظلم و ستم فلسینیان ادامه داره قوم منی اسرائیل گویی برده ی فلسطینیان شدن و برای اونا کار میکنن و مزه داره میکنن و هیچی ندارن. قویت ملیشون را از دست دادن در اون مدت بیست سال و به این دلیلی که ما تمکنان خداوند رو میتلبن. شاید هنوز طبع نکردن، طبع خواهد آمد، اما هنوز دست از اون بطپرستی خود بر نداشتن. هنوز خدایان باطل در بین اونا هست. خدایانی که به فلسینیان تعلق داشت. هنوز اونا رو پرستش می کنند. نزده گناه اونا همون... گناه گستاخانه و آگاهانه است اما شاید اونا با خودشون می گفتن ما یهوور رو پرستش می کنیم به علاوه خدایان اقوام بودپرست رو هم پرستش می کنیم پس همه هوای ما رو دارن هم خدایان باطل و هم خدای زنده و اینا میدونستن که نباید این کارا انجام بدن و تمامی اون مدت بیس سال باید تصفر کنیم که سموئل سکوت اختیار نکرده در اون سرزمین پیامبری هست هرچند که به ما گفته نشده دقیقا در این زمان چه میکرد. اما در فصل قبل میخونیم که همه ی بنی اسرائیل میدونست که سمایل یک پیام برای راستین هست و شاید او در این زمان از مردم میخواد و به اونا وعظ میکنه و بنی اسرائیل حقیقت رو میدونند اما به اون اهمیتی نمیدن. و این زمان افول معنوی قوم خداوند هست. قوم بنی اسرائیل همچنون پرستش میکنن اما بودهای قدیمی رو نیز دارن. هنوز از سماهل نخواستن که بیاد و برای اونا دعا کنه و شفاعت کنه برای قوم خداوند. هنوز از گناهانشون توبه نکردن. بس اعتمالش هست که در زمان اوفال در کلیسای مسیح که مشتاق بیداری روحانی هست کلیسایی که واقعا میخواد جانها نجات یابند اعتمالش هست که کلیسا این آرزو رو داشته باشه اما قدم های ضروری رو بر نداره و شاید این وضعیت کلیس های جهان غرب هست به ویژدر انگلستان هنوز کلیس هایی وجود داره که خداون رو دوست دارن و کلام رو بشارت میدن و شبانه های کلیس ها واقعا خدافرست هستن اما افول روحانی ادامه داره کلیسا کوچک هست کلیسا ضعیفه تعدادش کم و کمتر میشه و همچنان که ده ها میگذره افول و تعداد کمتر و کمتر میشه تغییری روی نمیده بیداری روحانی از راه نمیرسه و هیچ شواهدی وجود نداره که خداونداره در اون کلیسا کار میکنه و سال اینه، آیا وضعیت ما شبیه قوم بنی اسرائیل هست؟ زمان ای که تحت ظلم و ستم فلسینیان بودن. اونها نیست، ماتم گرفت بودن برای خداوند اما کار درست را انجام نمی دادن. روای سه، سمایل به خاندان اسرائیل چون این میگه اگر به تمامی دل خیش به سوی خداوند باز می گردید بس خدایان بیگانه و اشتاروت رو از میانو خود دور کرده دلهای خدا به خداوند معتوف کنید بس این خدایانی که می فرستند بله خدای مذاکره و عشتاروت خدای معنیست و سمایل میگین خدایان غریب، خدایان بیگانه و باطن رو دور کنید دلهای خدا به سوی خداوند معتوف کنید و تنها او را عباد نمایید انگاه او شما را از دست فلسینیان خواهد رهانید در اینجا جدایی هست، بعد خودو از خدایان باطل، از اون فرهنگ بودپرستانه کاملا جدا کنید و فقط خدای زنده رو عبادت کنید، آنگاه و شما را از دست فلسطینیان خواهد دهانید شاید بیس ساله که سموهل داره این وعظ میکنه برای بنی اسرائیل بدونی که از اونا پاسخه بگیره آیه چار در اینجا تغییر صورت میگیره پس بنی اسرائیل بوتهای بعل و اشتهاروتا دور کردند و تنها خداوند یهووه را عبادت نبودند اکنون توبه صورت میگیره، توبه ای که توهم با شر و احساس اندو هست و پوش کردنه با خدای باطل و همچنین جدایی از کارهایی که شریعانه و خط هست آی پنج، اگه ها سماهل چونین گفت تمام ایسرایی را در مسفه گرد آورید و من برای تا نظر خداوند دعا خواهم کرد دعا و شفاعت پیانبر راستین ضروریه و میخونیم که اونها در اون ناهیه گرده هم میان و از شاه آب میکشند و برزمین میریزند نمادی از از این که واقعا توبه کردن و چونین میگن ما به خداون گناه ورزیده ایم و چونین میخونیم سماهل بنی اسرایل را در مصفه داوری کردن در شرایط عادی و بنوان یک قاضی در جای مینشست و جرم و جنایت و قضاوت میکرد. موضوعات کوچکتر رو دیگران داوره میکردن و مسئول بزرگتر رو او داوره میکرد. اما در اینجا وقتی که میخونیم قوم رو داوری کرد موضوع مهمتر ای هست. شاید کسانه که رحبری قوم رو به دست داشتن و اونا رو به سوی بودپرستی حداعت کرد بودن اونا مقام خودشون رو به عنوان رحبری قوم از هست دادن بس اتفاقی در اینجا روح میده در رابطه با اون مدت طولانی افول هده ای هستن که دیگه نمیشه با اونا اعتماد کرد و اونا از مقام خودشون کنار گذارده شدن آیه هفت چون فلسینیان شنیدن که بنی اسرائیل در مصفه گرد آمدن تصور میکنن اونا توقیان کردن ولذا برزد اسرائیل برون مکان میان و بنی اسرائیل به حراس میافته و چونین میگه به سماهل از بلند کردن فریاد التماس برای ما به درگاه خدای ایمان یهوه باز میز تا ما را از دست فلسطینیان نجات مخشد اکنون دیگه صندوق عهد را نمیارن اکنون مثل قبل که مثل بطاصا فکر می کردن فکر نمی کنن و نمی گنن اگر صندوق عهد واشه بار دیگه جنگ رو می بریم این نظر باطل رو کنار گذاشتن اکنون چونین می گن می گن سماهل تو مرد با خدای هستی تو پیانبر راستینی برای ما دعا کن ما گناه برزیدیم برای ما دعا کن و البته سماهل ای که از کسانی هست که دعا میکنه ای که از مردان دعا هست کتاب ارمیا بوه شاره کرده نام او در رساله ابرانیان هست فصل 11 سماهل کسی هست که برای قوم دعا میکنه ادعی هستن که فصل 11 ابراهیان رو میخونند و میگن در اینجا نام قهرمان های ایمانی هست کسانی که حکومت ها رو نبود کردند در جنگ ها پیروز شدند و چرا نام سمایل در اینجا هست؟ تنها کاری که سماهل کرد دعا کرد دعای او بود که باعث پیروزی قوم خداوند در جنگ شد لذا نام او در بین قهرمان های ایمان اومده و این اتفاقه که روی میده سماهل قربانی تمام سوز رو انجام میده سفه است برای قوم خداوند شفاعت میکنه اما قوم بنی اسرائیل نیست باید کایی را انجام بدن خداوند که بر اونا رد و بق میریزه اما بنی اسرائیل نیست باید از اونا با اونا بجنگه اصبه اونا بره اونا را تقیم کنه و نعود سازه آیه دوازدک آیه بسیار مروفی هست اگر سمایل سنگی برگرفت آن را بین مسوه و شن و پاداش و آنها ابن ایزر نامید و گفت خداون ما را تا بدین جا یاری کرده هست پس فلسطینان مغلوب شده دیگر به قلم رو به اسرائیل داخل نشدن و دست خداون در تمامی روزهای سمایل بر زد فلسطینیان بود بعد از اون دیگه فلسطینیان به اسرائیل حمله نمی کنن و در آی پونزه می خونیم که سمایل در همه یام زندگی خود بر اسرائیل داوری می کرد اما ربط این آیات به امروزه چیست؟ ما کلیس هایی در جهان غرب داریم که برکت خداوند و در کلیس ها دارن اما اکثر کلیس ها برکت خداوند در اون ها نیست دنبال روحانی به ندرت صورت می گیره شاید هر سه یا چهار سالیه که ایک نفر واقعا توبه میکنه و ایمان میاره افراد معمولاً از خانواده های مسیحیان هستن و کسانی که خارج از حلقه مسیحیان هستن به تدرید به ندرت ایمان میارن و شبان های اون کلیس ها افرادی هستن که واقعاً خداقل نیسای مسیحی رو دوست دارن واقعاً مشتاق این ها که اون رو خدمت کنن و سؤال اینه به چه علت چرا بیداری روحانی به کلیس ها نمیاد؟ اچند که این مشییت خداونده که چه تعدادی نجاتی آوند؟ اما سؤال اینه که چرا به چه علت ای که از دلائل شاید این باشه که کلیسه ها دیگه اینجی رو بشارت نمیدن بجا این که هر هفته یک جلسه بشارتی داشته باشن اگر دو جلسه در طول هفته باشه هر دو هفته اونا هر دو جلسه اونا جلسه تعلیمی هست و هر از گاهی ممکنه یک فاجه برای حق جویان بگن این شاید ایک از دلائل افرول کلیسه ها باشه که دیگه انجیه رو به درستی بشارت نمیدن شاید دلیل این باشه که پرستش کلیسا به شکل دنیاوی در آمده تفریحات و موسیقی دنیاوی رو وارده کلیسا ساختم و دیگه در اونجا هرمت و احترامی که باید برای کلیسا باشه برای خداون باشه وجود نداره کلیسا شبیه شدن به سالون و کنسرت و اینا مسائلی هست که با اسمش خداوند کلیسه ها رو ورکت نده. این مسایت بسیار حیاتی و ضروری هست. و عقل بوقات کلیسه ها این کار رو انجام نمیدن. کلیسه ها به خواب رفتن. افراد شریفی هستن، مهربان هستن، انسان دوستن، اما کاری رو نمیخوان انجام بدن و دقیقا مثل فلسطینیان ناهل کنان به دنبال خداوند هستند. انجیل در اون کلیسه ها به شکل هفتگی بشارت داده نمیشه. نه تا توسط کسانی که قادر هند به انجام اینکار. این فصولی که متعالیه کردیم تاریخ مقدس هست و فقط برای سابقهی تاریخی نیست بلکه برای تعلیم ما مسیحیان در قرن 21 قوم تا با ما حشتار بده تا با ما درس های شبانی بده که به چه شکلی کلیس های خداهدار کنیم و چه تفاوت بزرگی به وجود خواهد آمده اگر قوم خداوند واقعا به دعا و پرستش جدی روی می آورد. در آی 13 چونین می خونیم پس فلسطینیان مغلوب شده دیگر به قلم رو به اسرائیل داخل نشدن و دست خداوند در تمامی روزهای اسماعل بر زد فلسطینیان بود. و باید دعا کنیم تا با رو دیگه خدا بند شبانه هایی رو برنگیزه مثل سماهل و کلیزه ها با رو دیگه دعا بفرده زن و بشارت انجیل و پرستش خدافرستانه و جالبه که وقتی که آمار رو در این کشور میگیرن میگن حدود 30 تا 40 درصده جوانهای زیر و 25 ساله دیگه به تهوریه تکامل داروینی اعتقادی ندارن و افراد بین خدا نمیتونن باور کنن که چی شده با این نسل جدید و این جای حیرت هست زیرا افراد بین خدا کل سیستم آموزشی انگلیس را در دست دارن در مورد آفرینش هیچ کس اجازه نداره صحبت کنه اما ما اکنون این پدیده غریب رو داریم در سطح زیادی از نوجوان ها میگن باید یک خدای یک هستی ماورایی وجود داشته باشه برای منشق حیات در دنیا و غیره و اکنون فرصت بزرگ هست برای کلیس ها تا بیدار بشه و همچنین ما دین باطر رو داریم که در این امریکت داره به شدت فعالیت میکنه و ما واقعا نیاز داریم تا کلام خدای زنده رو به گشت مردم برسونیم تا کلیس ها باز کردن به راه های قدیم و اون وقت که روح القدس بار دیگه به کلیس ها باز خواهد گشت و مردم در شماره بیشتری نجات خواهد می آفدن. این موضوع به هر کلیسای رب داره و اچه به کل کلیساها. این درسی هست که ما از این تاریخ مقدس کتاب اول سمائل در می آویم.
گناه ورزیدن آگاهانه
Series اول سموئیل
Perils of Presumption
Sermon ID | 10724124754 |
Duration | 28:56 |
Date | |
Category | Midweek Service |
Bible Text | 1 Samuel 7 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.