00:00
00:00
00:01
Transcript
1/0
کلام خدای زنده نگاه میکنیم رساله پولوس رسول به غلاطیان فصل اول آیه یازده هم اما آیه برادران شما را اعلام میکنم از انجیلی که من بدان بشارت دادم که به شیوه انسان نیست مطالعه خود را در رساله غلاطیان ادامه میدیم که بین سالهای پنجاه بعد از میداد تا پنجا و سه بعد از میلاد نوشته شده برای کلیسه هایی که در جنوب ناهی غلاطیه هستن کلیسه هایی که پولوس رسول بشارت داد و اونا رو تحسیس کرد از سفر اولی بشارت انجیلیش در اون ناهی اکنون مدت زیادی نکذشته و در سفر دومش به اون ناهی این نام رو به اون ها منویسه و از نایی قرنتوسه که این نام نوشته شده ورد سالشو آغاز میکنه و دو مرتب رو بمونانشون میده اولا رسول راستین و خداونده که خداوند او رو برگذیده زیرا معلمین دروقینی که اومدن رسالت او رو زیر سآل برده بودن کسانی که در کلیسه ها این تعلیم غلط رو می آوردن و به ویجه کسانی که اونا معلمین یهودیگر ها خانده شدن و کلیسه های نهای غلطیه رو با تاریم اشتباه هاشون پر می ساختن. ولیزا پلوس ابتداش شروع می کنه و تحکید می کنه که بله اون رسول راستین خداونده. سپس نشون می ده که فقط یک انجیل نجات بخش وجود داره. یک دین راستینه. یک خدای زنده برقیقیه. یک راه رستگاری. ولبته اون معلمین یهودیگرها به دیگران چونین تعلیم می دادن. کسانی که غیریهودی بودن و اکرون مسیحی شدن و ایمان آودن. این معلمین یهودیگرها به این مسیحیان می گفتن شما بایستی شریعت موسى رو و اون سنت و تشریفات یهود رو هم حفظ کنید تا خداون شما رو نجات بده در صورتی که اون رسوم و تشریفاتی کی در دین یهود بود برای نجات قوم نبود اونا صرفاً یک مطالب بود که به مردم کمک میکند تا قدوسیت خداون رو درک کنند و نیازشون به این که او رو بیابن، برستگاری از آهف فیض و رحمته اما این معلمین یهودیگرها اون تعلیم را عوض کردن و به این یهودیگرهایی را که تازه ایمان آبادن میگن شما باید رسومترشیفات یهود را حفظ کنید و اگر اونا را درست حفظ کنید اون پر خداوند از شما قشنود میشه بالبته ما یهودی هستیم قوم خاص خداوند هستیم و کسانی که یهودی نیستن باید این رسوم و تشریفات حفظ کنن و این تعلیم غلطی هست که به اینکه لیسه های غلطی داده شده بس این مقدمه ای بود که در جلسه قبل اون اشاره کرده سپس پولوس لعنت میکنه کسی رو که دین دیگه ای رو میاره در آیه هشت و اون رو تکرار میکنه در آیه نو میگه آنا تیم آباد در آیه یازم میگه انجلی که ما بشارت میدیم کار انسان نیست پس پس به شکل شخصی صحبت می کنه و این که چگونه او با عنوان یک رسول راستین انجیل رو دریافت کرد و اون رو در کرد و فهمی که معنای اون چه هست این رو در آیه 11 داریم اما ای براداران شما را اعلام می کنم یا این رو بر شما آشکار می سازم از انجیلی که من بدان بشارت دادم که به شیوه یه انسان نیست مشخصه که ایمانداران اینکی در اون کلاس های غلاطیه بودن میدونستن پولیس چه میگه اما شاید بهش خوب فکر نکردن اونو جدی در نظر نگرفتن و تأثیری روی اونا نگذاشته و واقعا مناه اونو درست درخت نکردن که انجیل به هیچ شکل توسط انسان ها ابدا نشده این کار کلیسانیست که اونو جل کرده باشه بلکه این پیام خاص خدای زنده است و لذا پولاست تحکید می کنه می گه ای برادران بار دیگه با تأکید این مطلب رو به شما میگم که فراموش نکنید. این مطلب یه که شما میدونید. اما فراموش نکنید. اونها رو در این آیه برادران میخونند. اونها کسانی هستند که نجات یافتند، ایمان دارند، اما اونها علمین دروقین یهودیگر ها گوش دادند. اما همچنان ایمان دارند. پلوس چونی میگه میگه ای برادرانم شما رو اعلام میکنم از انجیلی که من بدان بشارت دادم. که به شیوه ای انسان نیست. مطابق تفکر انسانی نیست. بالبته اینو ما میدونیم. اگر انسان ها انجی رو مینوشتن، و الوته چون این کاری انجام شده ادیان باطلی در این جان هست و هر وقت که انسانو میان و یک دین باطل رو ابدا می کنن هلا به هر اسم و عنوانی و هر پیانوری همیشه در اون دین باطل راه رسیدن به خدا از طریق اعماله کاری که شما می تونی انجام بدی با تلاش مذهبی خودت با کارهای مذهبین با ثوابهاد هلا هر دینی که باشه اگر دین هندوها باشه و میگه شما تعمل کنید و تفکر کنید و زیر درخ بنشینید و یا دینی باشی که محمد ابدا کرده در نهایت پیام اینه که تو میتونی اون کار را انجام بدی از طریق تلاش و تسکیه نفس و اگر پیامی باشه که اون معلمین یهودیگر ها دادن به این شکل بود که شما رسوم و تشریفات یهود را به دقیقت راعیت کنید شریعتی را که خداوند به موسى داد و هرچرا که مکتوبه اون رو حفظ کنی و بهش اضافه کنی و ممالمین یعونیگر رو گشت کنی و این کارا رو انجام بدی، تلاش کنی، ثواب کنی، کار نیک، کار خیر اگر این کار رو انجام بدی خدا من تو رو میبذیرم و ریشه تمام انیان و باطل در این هست. من میتونم این کار انجام بدم. من میتونم با تلاش خود به بهش برسم. فقط به من بگو چه کاری لازمه. و اون مرد ثروتمندی که نزد مسیح اومد به صورت نزد مسیح اومد و گفت من چه باید بکنم تا وارث حیات جافدان شفن؟ هر انسانی این شکل فکر میکنه. به من بگو چه کار مذهبی انجام بدم. چه صفحه بی انجام بدم تا نجات پیدا کنم. من آدم بدی نیستم. از دستم برمی من می تونم با اون کار بزرگ دست برسم. تمام ادیان باطل بر این اساسه. ذهن انسانی چونین دینی رو ابدا می کنه. اما مسیحیت چونین نیست. کتاب قدس می که این کار تو نیست. تو ناتوانی. تو یک گناهکار گمگشته ای. خیلی ممکنه بتونین با اعمالت خود رو نجات بدین. گناهان گذشتر رو به هیچ شکل نمیتونین پاک کنین. و به هیچ شکل نمیتونین اون زندگی کامل رو که خداوند میخواد در این جهان زندگی کنین. مرتب در گناه سقوط میکنی، به ذات گناهکاری، البته بله، کارهای نیکی رو میتونی انجام بدیم. اما از دین خدای زنده و حقیقی تو شریر هستی، دلت پرست شرارت و گناه، پرست قرور، پرست حسد، پرست شهوت، پرست ریاه، پرست گناه و ناپاکی و غیر ممکنه بتونی خودت رو عوض کنی و یا با عمالت خود رو نجات بدی. رستگاری هدیه خدای زنده هست. چیزی که ما هرگز نمیتونیم شایسته ی دریافتش بشیم و این دین راستینه و این ویژگی خاص مسیحیت هست به دلیلی که رسول راستین از جونی میگه انجیبی که من به شعارات دادم به شیوه ی انسان نیست از طریق سواب و عمال نیک نیست رستگاری از راه فیض از راه ایمان به خدا و نیسای مسیح رستگاری که مسیح فراهم کرد بسر خدایی زنده و حقیقی که جسد پوشید و انسان گشت و به این جهان اومد و فروتن گشت وقتی که به این جهان اومد او رو ترت کردن و مسلوبش ساختن و بعد روی سلیب مسیح گفت مرو مجازات کن مرو بزن به جای همه ای کسانی که در طول تاریخ بشریت بخشوده خواهم شد و به من ایمان میارن. این دین راستینه. این پیام خدای زنده است. انجیلی که من به درمشارات دادم که به شیوه ای انسان نیست. این هیچ شباهتی به دین اسلام و اون عدیان دنیاوی نداره در این جهان کلان دونو دین وجود داره هزاران دین نیست بلکه دو دینه دینی که بر اساس سوا و عمال نیکه و تنها دین راستین که بر اساس فیضه مسیحیت راستین و این برهان رو پولوس در آیه دوازه ادامه میده و چون اینو میگه زیرا که من اون را از انسان نیافدم و نیامخدم این حقیقت داره پولوس مثل یک یهودی بزرگ شده بود و اون رو به شکل دیگه ی تعلیم داده بودن و البته یهودیان زیادی که کتاب عهد قدیم رو می خوندن و متعالیه می کردن در دلشون جوی های حقیقت بودن و به دماغل بخشش گناهان بودن که کلام با اونا وعده داده بودن اما کل یهودیان به این شکل نبودن و بدون شک اکثر رهبرانشون و فریسیان به این شکل فکر نمی کردن اونا حقیقت اهد قدیم رو به شکل دیگه یعنی عوض کرده بودن و بر اساس اعمار بود. من میتونم این کار رو انجام بدم. سولس تارسوسی یک یهودی خوشک مذهب بود. در پیش پای غلمائی ایک از بزرگترین و معروفترین معلمین یهودی در اونجا تعلیم گرفته بود. و شاید او که از بزرگترین معلمین تاریخ یهود بوده. و به این شکل او بزرگ شده بود کاملا متضاده با تعالیم انجیل و اونو به ما میگه که من اون را از انسان نیافتم و نیامفتم اگر به کم کتاب اعمال نگاه کنیم در اونجا میخونیم وقتی که او را در وسط سنهدین فراغ خوندن تا به کلیزای مسیح جفا برسونه و با سرمازانی میرفت تا مسیحیانی رو که یهودیت رو ترک کردن دسکیر کنه و به زندان بیان دازه و حتی اعدام کنه و قط برسونه ممکنه بگیم خب پولوس باعث میدونست اونا به چه اعتقاد دارن و به این دلیل رو که نفرت داشت باعثی تا حد این پیام رو در کرده بود بله میدونست به لازه ذهنی میدونست که مسیحیان به چه اعتقاد دارن؟ که اونا اعتقاد داشن که مسیح بسر خدای زنده است و او به جهان اومده تا برای گناهکاران رنج بکشه و برای روی سله بورد و رستاخیز نموده؟ و زمانه که در روی زمین بود هزاران موجزه رو انجام داده بود تا ثابت کنه که او خدا زنده است در جسم بشری و نیکی خدا زنده رو به انسان ها نشون داده بود و سفر اصبر روی سلیب مرد پولوس این تعالیم رو شنیده بود و نفرت داشت از اون اما در اینجا وقتی که میگه من اون را از انسان نیافتم و نیامختم مناهش چه هست؟ در صورت که اینا رو شنیده بود این هر دو حقیقت داره او به لحظه تهوری میدونست که مسیحیان به چه اعتقاد دارن و به چه وعظ میدن. اما بهش اعتقاد نداشت، ایمان نداشت. این دین راستی، این مسیحای موعوچه چیز هرناکی هست. میگن از مردگان رساخیز کرده. من به اینها اعتقاد ندارم. پولوس اینها رو شنیده بود. وعظ استیفان رو شاید شینیده بود. شاید در اون جا حاضر بود وقتی که او رو اعدام کردن. شینید که استیفان چگونه علیه یهودیت وعظ کرد. اما اینا رو باور نکرد. پیام فیض این رو درک نکرده بود. نرچند که بلازه بشری او یک نابغه بود. اما دلش سخت بود نسبت به فیض خداوند و تصور میکرد که با کارهای خودش با تلاشهای فریصانهی خودش میتونه نزده خداوند پذیرفته بشه ولی از انجی رو درک نکرده بود و در اینجا میتونه بگه که من این انجی رو از انسان نیافتم و نیاموختم حتی اون رو شنیده بودم اما درک نکردم می گه هرچند که می دونستم چه هست، اما بدون ایمان نداشتم، نپذیرفتم، هرگز اونو درک نکردم. برای من صرفاً تهوری بود که ازش نفرد داشتم و با اون می جنگیدم و کسی اینو به من تعلیم نداد. جایی که برم و در کلاسی بنیشنم و تعلیم میابم، اما چگون اون رو دریافت کردم از مکاشفه ایسای مسیح؟ بدین مناک خداوند ما ایسای مسیح بر اون آشکا شد. زمانی که در راه دمشق بود و خداوند اون رو به زمین زد و کر شد. اون نور شدید جلال خداون او رو کور ساخت و خداون در دلش کار کرد به شکلی که انجی رو در کرد و فهمید بله این خدا زنده هست بله او از مردگان رستاخیز کرده او خداون رو که از مردگان رستاخیز کرده دید و ترست تمام وجودش رو گرفت بچه این لحظه زیرا با پسر خدای زنده می جنگید با کلیسای اون می جنگید و قصد نابودیش رو داشت و اکنون خداون خود رو بر اون آشکار ساخته و در اون لحظه هست که پی می بره باید بخشوده بشه و در می آبی که فیض خدای زنده چه هست که خدای زنده از روی محبتش گناهکاران رو به رایگان می بخشاید گناهکاران روی که کاری اصلاستشون بر نمی آد مکاشفه ایسای مزید نوز عزیز آیا پلاس ادامه می ده در مورد گذشته خودش و چون اینو می گه زیرا سرگذشته سابقه مرا در دین یهود شنیده اید که بعد کلیسای خدا بی نهایت جفا می نمودم و آن را ویران می ساختم یعنی بیش از دیگر فریسیان قصدم این بود که کلیسای مسیر را از روی زمین ریشکن کنم چی کسی را جفا میرسون؟ کلیسای خدا چیزی که به خدای زنده تعلق داره. میگه من به اون جفا میرسوندم و قصد نابودیش رو داشتم. و تصفر میکردم که مثل یک درخت من باید تیشه به ریشه اون بزنم و اون رو نابود کنم، ریشکن کنم. این معنای این واجه است که میگه اون را ویران میصاخدم. ذره به ذره اون رو ریشکن کنم، نابود کنم. از سحن روزگاه رو محوش سازم. به این شکل بود که بر کلیسای خدا جفا می نمودن و البته مشخصه که هیچ انسانی محفظ نخواهد شد و خداون جلوی او رو گرفت اما پولوس در اینجا به گذشتهی خودش فکر می کنه و تأصف می خوره می گه در دین یهود از اکثر همسالان خود سبقت می جوزتم و دیگر یهودیان پیشی می گرفتم اون دینی که یهود داشتن در مورد دینی که خدافن به موسا داده بود. میگه از دیگر برابران خودم، همسالان خود، از دیگر یهودیان، از دیگر همکاران خود در اون مدرسه الهایات یهود پیشی گرفتم. و اصلا پس از انتهای آیه 14 میگه در صنتهای پدران خود بسیار غیر میبودن. غیر بودن برای کار خدافن چیز خوبیه. اما در اینجا منعه منفی داره. می گه بسیار قیور بودم در اون سنت هایی که از پدران به من رسیده بود. یعنی اون تعالیمی که یهودیان داشتن. تصفیر برای این که شریعت موسى راه رستگاریه و البته این کاملا اشتباه بود. موسى هرگست چون این چیز رو نکفت. اما این مطلبی بود که اونها بهش اعتقاد داشتن. و پولاسترون ها بسیار غیر بود. آیه پونزه، اما چگونه شد که او عوض شد. پولاسترون توضیح می ده بود. آیه پونزه، زمانی که خدا خشنود شد. من را از رحم مادرم برگذید. خدافن از ازر او رو برگذید بود. خدافن همیشه ارادش این بود که دل این فریسی خوشک مصحب رو لمز کنه. این نابقه یهود رو متبل سازه. و او رو فرا بخونه و مسیحی سازم. اما زمانه که خدا خشنود شد، یعنی خشنودی اراده ای خداوند بود که به فیس خود مرا خاند. اون خدایی که مرا از ذهن مادرم برگذید. و این بسیار جالب هست. وقتی که بش فکر کنه که او فرا خونده شد تا به غیر یهودیان این جی رو بشارت بده خداوند به این شکل مقدر داشت که او در یک خانواد یهودی بزرگ بشه، مرتب احد قدیم رو متعالیه کنه، مرتب فرا بگیر کلام خدایی زنده رو که در اتحادیخ هست و اینها رو فرا بگیره. حتی چند که کور بود و معنای اون رو درک نمی کند، اما اون رو فرا می گرفت و بخشای زیادی رو شاید به حافظی سپرده بود. اما زمانی که نور به تاریکی دلش تابید و در یافت که تمامی اهد قدیم راجب مسیح هست و راجب آمدن مسیح و کاری که انجام خواهد داد، وقتی که نور به اون تاریکانه تابید، اون وقت این اطلاعات رو داشت، زمین کاملاً آماده بود، کاملاً با کلام خداوند آشنا و زمان این که شما رساله های پولیس رسول رو بخونید به عنوان مثال رساله رومیان تقریباً هر آیه نقل قولی هست از عهد قدیم احشاری هست به بخشی از عهد قدیم البته اون تحت ادایت روال قداس نمشده اما اون کاملاً آماده شده بود برای آینده وقتی که بچه بود تا نوجوانیش و بزرگ سالیش کاملاً با عهد قدیم آشنا بود اما زمانی که خدا خوش نود شد، من را از ذهن مادرم برگذید و به فیض خود من را خوند در زمان مقدر، از راه فیضش. من چایستش نبودم، من دشمن خدا بودم، اما من را فرا خوندم. و جزیات رو به ما میگه که چگونه؟ که پسر خدا در من آشکار سازد. همون پسری که مسلمین انکارش میکنن، همون هایی که بهش اعتقاد ندارن و نمیتونن ببینن و کور هستن، مثل پولاس زمانی که ایمان نداشت. آیشونزر، زمانی که خدا خشنود شد، پسر خود را به من آشکار ساخنم. این مناهی واجه یونانی نیست. میگه پسر خود را در من آشکار سازد. این بسیار مهم هست. این بار پسر خدا زنده بر او آشکار نشد. شاید پولوس شنیده از دیگر مسیحیان. که مسیح چه هست و چه کار را انجام داده اما اکنون این پیام شخص مسیح وجود او را دربار میگیره و این کاملا تفاوتش هست زمانی که خدا خشنون شد از راه فیزش پسر خود را درمن آشکار سازد و بعد ادامه میده میگه تا در میان امتها بدو بشارتم یعنی در میان کسانی که غیریهودی هستن مسیر و بشارت بدن. اما قبل از این که فراخوندگی اون رو به رسالت توضیح بدیم، بگذارید به فراخوندگی اونو فکر کنیم. پلاسی یک یهودی خوشگه مذهبه. دیدگانش بروی کلام خداوند کوره. اما نیاز داره به این مکاشفه. یعنی خداوند اون پرده رو کنار بزن. زمانه که خداوند ارادش باشه، خشنود گرده، تا مسیر و آشکار سازه با این پشت یک هجاب، با این پشت پرده است و پلوس نمیتونه ببینه کوره و این پرده کنار درده میشه و مسیر ایمان میاره پلوس اعتقاد نداشت، پلوس آنچرا که میشینید باور نداشت. هرچند هزارانی دیده بودن و ایمان داشتن، اما پلوس میگه من این رو نمیدیدم، کور بودم، باور نمیکردم، وقتی که مصیب میگه توبه کنید تا بناهان شما به رایگان بخشوده بشه، من ایمان نداشتم. گوی یک پرده ی جلوی دیدگانو من بود، به این حقائق ایمان نداشت، اما اکنون اون پرده کنار زده شده. و البته مدتی بعد هنانایا میاد و با پلو سحبت می کنه و به ما در کلام خونیم که گویی فلس از چشماش فرو افتاد و اون مدتی کور بود، سه روز ازمین می ده و اون بینا می شه ولی مدت کتای البته کور شده بود اما اون پرده از دلش برداشته شده و اون دقیقا حقیقت رو دید و درکت که پیام مسیح چه است، پیام انجیل چه است به این مراز که میگه فیض خدا در من آشکار شد و دوست عزیز اگر شما ایک مسیح واقعی باشی این اتفاق برای شما افتاده و اگر این اتفاق نیفته شما هنوز مسیحی نیستی شاید شما کسی هستید که این مطالب رو شنیدید ایک مسیحی صحیح هستید تو قبول داری که مسیح پسر خدا زنده هست حتی باور داری که او به این جان اومد و بر روی سلیب مرد. بینها اعتقاد داری. اینها رو شنیدی، باور کردی که مغفرت گناهان فقط و فقط در مسیح و سریق اعمال نیست. اما هنوز اون تجربه پولوس رو نداری. هنوز مسیح در تو آشکار نشده. هنوز دلتو عوض نشده. هنوز مسیح رو به شکل دیگه ای ندیدی. هنوز اون پرده بر روی دیدگان دلت هست. شاید متابعه رو شنیدی؟ باور داری؟ اطلاعاتی داری؟ قبول داری که به سر خدای زنده هست؟ و میگی بله این دین راستینه کتاب مقدس کلام خدای زنده هست اسلام دین باطلی هست من اون رو ترک کردم اکنون به مسیح باور دارم و مسیح خدای زنده هست و این رو باور دارم که مسیح برسلیب شد برای گناهکاران مرد این ها رو باور داری به شکل ذهنی قبول کردی که مسیح برای گناهکاران مرده و بعد میگی من چه کسی هستم؟ یک انسان بیارزش اما محبتو چنان عظیمه که حازه برای گناهکار بیارزشی مثل من بر سلیب اون رنج بینایت را تحمل کنه برای من و اگر این مطلب رو در کرده باشی روح قدس در دلت کار کرده باشی که بله مسیح برای تو مرد اون وقت که یک مسیح واقعی هستی ازایت مثالی بزنم جانیوتون وقتی که سه سالش بود مادرش به اون می گفت راجب مسیح مادرش ایک ایماندار واقعی بود و این مطالب رو اون می گنه وقتی که جانیوتون بزرگ می شه وارد کار بردداره می شه کشتی داره و بردداره می کرد و بعدن که مسیحی شد توبه می کنه و ایمان می آره ما وقتی که این برده ها رو از آفریقا می آورد روی کشتی تا این که یک بار وقتی که در سفر هست و روی دریا هست دار از افریقا به انگلیس میاد توفان به کشتی عمله می کنه و کشتی داره غرق می شه و ترس شدید او رو فرا می گرفت به منطقه ساعت ها ترس او رو فرا گرفته و به این شکل که روح القداس در دل رو کار می کنه زمانه که توفان به اون کشتی بیخوره و ترس وجودش رو گرفته اون وقته که کلامه رو که از مادرش فرا گرفته درک می کنه و اون وقته که ایمان می آره و اون وقته که واقعا به شکل تازهی مسری می مونه و اون لحظه از که واقعا او دلش رو به خداوان می ده و تومه می کنه و از خداوان می خواهد تا او رو ببخشای و نجات بده و خداوان او رو نجات داد و دوست عزیز این اتفاقی که باید برای شما بی افتهام داشتن اطلاعات کافی نیست بلکه روح قداس هست که باید مسیر رو در دل شما آشکار سازد تا شما رو عوض سازن امون جور که برای جان نیوتون این اتفاق افتاد و بعد جان نیوتون که نجات یافته. ای که از واعزین مسیحی میشه. ای که از کسی ها نیست که این سرودهای مسیحی را زیادی نوشته. و در اون سرودها به ما میگه که چگونه دریافت که مسیح چه کاری را انجام داده برای گناهکاری مثل او. و میگه من هرگز این حقیقت را نمیتونم فراموش کنم. گویی مسیه رو با اون دیدگان ایمانی شنید که چگونه رنج کشید برای گناهکار بیارزشی مثل جانیتون و بعد دریافت که مسیه بخاطر گناهان او بود که برسلیب شد و مسیه گویی به او گفت من تو رو به رایگان میبخشم و این خون برای بخشش گناهان تو ریخته شده. من مردم تا تو زنده بمانیم. و جان نیوتون میگه من این حقائق رو تا آخر عمر فراموش نخواهم کردم. و این شگفتی فیض خداوند ما هیسایی مسیحه. به این شکل که ما بخش شده میشیم. و دوست عزیز شما اگر یک مسیح واقعی بشی این اتفاق برایتون میفته. این یک ایمان سطحی نیست، بلکه یک تغییر درونیه. تو مسیح رو درک میکنی، واقعا در میابی که واقعا مسیح چه کرد؟ و از خودت میپرسی، آیا واقعا امکان داری که یک مسیح برای گناهکاری مثل من برسلیب بشه، برای یک فرد ریاکار و دروگوی مثل من با همه ای شرارتهایی که دارم؟ آیا ممکن هست که پسر خدای زنده حاضل باشه برای فرد شریری مثل من برسلیب بشه و چونین محبتی رو نشون بده به یک فرد مثل من که این کارو انجام بده. و دوست عزیز این اتفاق برای من هم روی داد. هرچند که اوم زیادی اکنون از من گذاشته وقتی که انجی رو در کردم هرچند که در کودکی و نه نوجوانی بارا انجی رو شنیده بودم. در اون زمان در انگلیس این مطالب رو در مدرسه تعلیم می دادن و این انژی رو شما می شنیدیم امروز در مدارس هر دین و مذهب باطلی رو تعلیم می دادن در اون زمان من انژی رو شنیدی بودم و می دونستم مسیح چه کاری رو انجام داده اما درک نکرده بودم حقیقت رو و هیچ اهمیتی بهش نمی دادم سپس به کلیزه هایی می رفتم که انژی رو بشارت می دادن و اون وقت اتفاق می افتاد و شگفتی در این بود که یک از سرودهای مسیحی بود واقعا در دل من کار کرده. زمانه که خدا خشنوج شد، یعنی این اراده خداون بود که شگفتی سلیب رو بر من آشکار کنه. در اون سلیوی که شهزاده سل مرد و جانش و قربانی قوم خودش ساخت. زمانی که خداوند این رو برمن آشکار کرد. من هم ایمان آوردم. و شما نیز دوست عزیز نیاز داری به این که خداوند پرده رو از روی دیدگانت برداره. تا حقیقت رو درک کنید. تا دریاوی که خدای زنده محبته و چه کایی رو انجام داده برای نجات ما گناهکاران رو. و اتفاقی که میفته زمانی که ما واقعا ایمان میاریم دنیا و جذابیت های اون زیبایش رو از دست میده دنیا و تمام فریبندگی رو اون جلوهی خود رو از دست میده وقتی که در میابیم خدای زندگی هست و چه کاری رو برای نجات ما گناهکاران انجام داده این معنی این واجه است که پلوس میگه پسر خدا در من آشکار سازد. یعنی اون تغییر درونی در ما روی بده. مگر پسر خدا زنده خودش رو بر شما آشکار سازه در درون شما وگر این کار انجام نداده دوست عزیز دعا کنید دعا کنید آخ خداوند مسیر رو بر شما عشقار سازد. به شما نشون بده در چه مسیبتی هستید اگر جدای از او بمیرید. اما دوست عزیز اقت کنید یک کلام برای همه ما برای همه مسیان و واقعی ما باید مسیر رو به این شکل ببینیم هر روزه هر روز که از زندگی ما میگذره هر وقت که دعا می کنیم کلام رو می خونیم فرصتی داریم تا در اون لحظه گوییم مسیر رو ببینیم که بر روی سلیب میمیره برای گناهکاری مثل من اونو میبینید در اون محبت عظیمش و با خودتو میگی این چه خدایی هست چه محبتی هست که خدای من به این شکل من رو دوست داشته باشه و به جای من بمیره تا من از جهنم در امان بمونم و البته گشتاری در این جا هست کای ما ممکنه ما احساساتی بشیم ممکنه شما اینجی رو بشنوید و دلتون یک ذره گرم بشه و عشق بچشمت بیاد اما هنوز باعث نشده تا شما توبه کنید و این صرفا در حد یک احساسات باقی بیمونه مگر این که وقتی که درک کدید مسیح که هست واقعا توبه کنید در اون لحظه دریابی که که گناهکار هستی و باید توبه کنی و باید چیزی رو به مسیح بدی زندگی تو به مسیح بدی واقعا دریابه که مسیح چه کاری انجام داد تا تو رو نجات بده؟ وقتی که با خودت کفتی این چه محبتی هست که خداوند به من داده و بعد بگه خداوند و من مدیون تو هستم و اکنون زندگی ام رو به تو میدم و دیگه مثل گزشته رفتار نمیکنم با اون شکل که با همسرم صحبت میکردم و یا با بچه ها صحبت میکردم و این شیوه صحبت کردن شریرانه بود عصبانی شدم شیوه بدی بود خداونده توبه میکنم و اکنون قول میدم که دیگه این کار را به این شکل رفتار نکنم تو برای من مردی و یاریم بده خداونده تا دیگه این گناه ها رو مرتکب نشن و این صرفاً یک مثال بود دوست عزیز و این گناهان شما فراوانه وقتی که شما توبه می کنید بعد اونا رو بیاد بیارید و اینا رو توبه کنید و دست خداوند با اونا اعتراف کنید و بگید خداوند و من تا حالا با کسی راجب تو صحبت نکردم و حاضر باشی تا راجب مسیح صحبت کنید و بگید خداوند و من رو ببخشید یاریم ده تا راه خود را عوض کنم به شیوه ی دیگه ی رفتار کنم بس مسیحیت صرفاً به کلام نیست. و یا اون تصاویر پرنگرافی که شما نگاه میکنید. و این گناه ها بزرگ هست و ذهن شما را آلوده میکنید. وقتی که توبه میکنید باید بگید خداوندا من دیگه این گناه ها را تکرار نمیکنم. به من وجدان زندهی بده و یاریم بده تا این گناه ها را مرتکب نشن. گناه هایی که شما به جاحتی مرتکب میشید. باید توبه کنید دوست عزیز. مسیحیت جدای از طوبه ممکن نیست. بایستی طوبه کنی و از خداوند بخوای تا شما فیض بده تا اونو تکرار نکنید. و اگر این طوبه نباشه ایمان شما صرفن سطحی و احساساتی هست. باید طوبه باشه و از خداوند بخوای تا خدا تا به شما فیض بده تا اون گناه رو ترک کنید. و به این شکل که شما مسیحی رو میبینید و او خودو به شما آشکار میسازه. اما اونچه که مهمه اینه که دوست عزیز شما باید مسیرو چنون که هست و در کلام به شما آشکار ساخته ببینید و کل وجودتون پر از محبت به او بشه. به تنها خدای زنده و نجات دهنده.
تفسیر رساله غلاطیان .بخش ۲
Series تفسیر رساله غلاطیان
Christ Revealed in the Heart
Sermon ID | 1022418126529 |
Duration | 33:08 |
Date | |
Category | Sunday - AM |
Bible Text | Galatians 1:6-11 |
Language | Persian |
Documents
Add a Comment
Comments
No Comments
© Copyright
2025 SermonAudio.